امروز: سه شنبه، 16 اردیبهشت 1404

زندگی یک جغد ایرانی در دنیای کتاب‌ها

معرفی داستان کوتاه مردگان

اولین داستانی بود که از جویس خواندم. 
امروز کتاب دست دوم دابلینرز را به بهای سه پوند خریدم. یک مجموعه‌ی داستان است اما چون با جویس آشنا نبودم، ترجیح دادم به پیشنهاد سعید، آخرین داستانش یعنی مردگان را بخوانم. اعتراف می‌کنم خواندن قلم جویس برایم کمی دشوار بود. البته من هیچ مشکلی با خواندن به زبان انگلیسی ندارم اما جویس پس از فیتزجرالد، دومین نویسنده‌ای‌ست که خواندنم را به شکل محسوسی کند می‌کند.
تا امروز داستانی نخوانده بودم که نویسنده تا این حد روی جزئیات دقت کرده باشد. 

لطفا برای خواندن ادامه‌ی متن بر روی دکمه‌ی «ادامه مطلب» کلیک کنید.



معرفی داستان کوتاه کتابخانه بابل

"تویی که من را می‌خوانی، مطمئنی که زبان من را می‌فهمی؟"
بورخس را نمی‌شناختم و پیش از این داستان، چیزی از او نخوانده بودم. 
بنابراین ضمن اینکه با قلم و سبکش آشنا نبودم، طبیعی‌ بود که شناختی از او و افکارش نداشته و البته هنوز هم ندارم. تنها اعتراف می‌کنم: 
هنگام خواندن این داستان فسقلی، با دهان باز به مانیتور چشم دوخته بودم!

لطفا برای خواندن ادامه‌ی متن بر روی دکمه‌ی «ادامه مطلب» کلیک کنید.



ارایول و زندگی من

راتو برو مسافر، برگشتنت عذابه
من تشنه لب تکیدم، آب این طرف گِل آبه
از دورها چه زیباست، امواج آبی عشق
اما دریغ و افسوس، چون می‌رسی سرابه
هر یار اهل نیرنگ، هر دوست اهل حیله
با پشت خورده خنجر، موندم تو این قبیله
جاده دروغ نمی‌گه، فریادی از رهایی‌ست
برای پای خسته، پیغام آشنایی‌ست
کنار خط جاده، هر سایه‌بون یه طاقه
یه سرپناه امنه، تصویری از اطاقه

لطفا برای خواندن ادامه‌ی متن بر روی دکمه‌ی «ادامه مطلب» کلیک کنید.



معرفی، خلاصه و بررسی رمان شرق بهشت

شرق بهشت همانند صدسال تنهایی و خشم و هیاهو، به معنی واقعی کلمه زندگی بود.
حدودا سه ماه قبل بود که حین خواندن خشم و هیاهو، توسط عالی‌جناب فاکنر به استاین‌بک لینک شدم. پیش از این کتاب دو فسقلی به نام‌های «مروارید» و «موش‌ها و آدم‌ها» را از او خواندم. فسقلی‌هایش را دوست داشتم اما وقتی این کتاب را خریدم،‌ شدیدا نگران بودم که رمانی با ششصد صفحه آن‌هم به زبان انگلیسی، آنی نباشد که باید باشد، اما بود... بهتر که نه، فراتر از انتظارم و حتی چند لول بالاتر از فسقلی‌هایش بود.
شرق بهشت نیز مانند آن دو فسقلی با توصیف‌هایی بکر از موقعیت جغرافیایی داستان آغاز شد. توصیف‌هایی که نه تنها خسته کننده نیستند، بلکه خواننده له له می‌زند که هر چه می‌خواند را سرچ کند و با چشم ببیند. رمانی با چهارچوب قوی و استحکامی کم‌نظیر از ابتدا تا پایان.

لطفا برای خواندن ادامه‌ی متن بر روی دکمه‌ی «ادامه مطلب» کلیک کنید.



معرفی داستان کوتاه خورشید شامگاهی

خورشید شامگاهی، داستانی‌ست کوتاه از قلب خشم و هیاهو.
راوی داستان کوئنتین (پسر آقای کامپسون) است، و با توجه به خودکشی او در خشم و هیاهو، طبیعتا وقایع را پیش از آن حادثه‌ی دردناک روایت می‌کند.
داستان بر می‌گردد به سال‌ها سال قبل: دورانی که بنجی هنوز توسط برادر جاه‌طلبش(جیسون) عقیم و به تیمارستانی در جکسون سپرده نشده بود... دورانی که کدی هنوز بوی درخت می‌داد... دورانی که جیسون هنوز آن‌قدر حریص نشده بود که برای جمع‌آوری پول، دست به هر کاری بزند... دورانی که کوئنتین هنوز آن ساعت خاص را از پدرش هدیه نگرفته بود... 
بله، ما در این داستان به دوران کودکی فرزندان آقای کامپسون سفر می‌کنیم.

لطفا برای خواندن ادامه‌ی متن بر روی دکمه‌ی «ادامه مطلب» کلیک کنید.



معرفی و بررسی رمان اورلیا

ذهنی بیمار که هزیان آفرید.
این روزها «شرق بهشت»، یکی از شاهکارهای استاین بک را در دست دارم، اما به خاطر سفری که امروز عصر جهت تماشای فوتبال به شهر منچستر داشتم، تصمیم گرفتم کتاب را با خودم حمل نکنم تا دست و پایم را نگیرد. وقتی سوار قطار شدم، در اپلیکیشن طاقچه به دنبال داستانی گشتم که بتوانم در طول مسیر مطالعه کنم و حین جستجو به یاد «اورلیا» افتادم...

لطفا برای خواندن ادامه‌ی متن بر روی دکمه‌ی «ادامه مطلب» کلیک کنید.



معرفی کتاب ایران بین دو انقلاب

"گذشته چیزی را برای حال آشکار می‌کند که حال قادر به مشاهده‌ی آن باشد." 
- آر. اچ. تاونی-
اعتراف می‌کنم: خواندن تاریخ برای من که رمان‌ها را یکی پس از دیگری با اشتهای عجیبی می‌بلعم، غولی ترسناک بود.  

منی که متولد ۶۸ هستم، منی که نه انقلاب ۵۷ را به چشم خود دیده و نه در دوران پهلوی زیسته‌ام، منی که در دوران مدرسه با روایت بسته، محدود و مطبوع حکومت فعلی روبرو بودم.

لطفا برای خواندن ادامه‌ی متن بر روی دکمه‌ی «ادامه مطلب» کلیک کنید.



معرفی داستان کوتاه بارتلبی محرر

سر و ته این ریویو را با یک تشکر، یک نکته و سر آخر یک پیشنهاد می‌بندم.

تشکر:
از مهشید عزیزم بابت معرفی داستان تشکر می‌کنم.
از خواندن داستان لذت برده و به فکر فرو رفتم... از راه دور دستش را به گرمی می‌فشارم و بهترین‌ها را برایش آرزو می‌کنم.

لطفا برای خواندن ادامه‌ی متن بر روی دکمه‌ی «ادامه مطلب» کلیک کنید.



معرفی و خلاصه رمان شرم

زندگی برای خواندن یک کتاب بد خیلی کوتاه است. 
-جیمز جویس-
پس به دوستانم پیشنهاد می‌کنم، به پند آقای جویس خوب گوش کنند و کتاب‌های عموسلمان که درد و بلاهاش هزار بار بخوره تو فرق سر یک مشت جاهل، تروریست و عقب‌مانده با مغزهای پوسیده رو بخونند.
این کتاب پس از شاهکار «بچه‌های نیمه‌شب»، دومین کتابی بود که از «سلمان رشدی» خواندم. این اثر نیز همانند بچه‌های نیمه‌شب به سبک رئالیسم جادویی نوشته شده بود و تلفیقش با تکنیکِ «پس و پیش کردن زمان» که استاد بلامنازعش گابوی نازنین است، به جذابیت‌ هرچه بیشترش انجامید. 
شرم با بچه‌های نیمه‌شب، تفاوت‌هایی نیز داشت:

لطفا برای خواندن ادامه‌ی متن بر روی دکمه‌ی «ادامه مطلب» کلیک کنید.



معرفی و خلاصه رمان آنک نام گل

آنک نام گل، عنوان رمانی‌ست به قلم عالیجناب «اومبرتو اکو» که توسط آقای رضا علیزاده از زبان واسطِ انگلیسی به فارسی برگردان شده است. از نظر حقیر ترجمه‌ی کتاب و متنش عالی نبود، اما با توجه به حرف‌هایی که مترجم در وصف قلم آقای اکو در گفتگویی پس از انتشار کتاب انجام داده، متن قابل قبولی به خواننده ارائه شده است.
نخستین کتابی بود که از اومبرتو اکو می‌خواندم. 
نویسنده‌ی مشهور و پرآوازه‌ای که هرکجای دنیا نامش به میان آید، شنونده یا خواننده به شکل غیرارادی به یاد کتاب‌خانه‌ی افسانه‌ایِ‌ او می‌افتد.

لطفا برای خواندن ادامه‌ی متن بر روی دکمه‌ی «ادامه مطلب» کلیک کنید.