امروز: سه شنبه، 16 اردیبهشت 1404

زندگی یک جغد ایرانی در دنیای کتاب‌ها

معرفی و خلاصه تراژدی افسانه‌های تبای

افسانه‌های تبای٬ نام کتابی‌ست نوشته‌ی سوفوکلس که از ۳ تراژدی به نام‌های: ادیپوس شهریار٬ ادیپوس در کلنوس و آنتیگنه تشکیل شده که هر کدام از آن‌ها بصورت جداگانه نیز چاپ و منتشر گردیده‌اند اما موضوع هر ۳ تراژدی بر اساسِ اسطوره‌ی دودمانِ لابداسیدها نوشته شده و دوره‌ای از سرگذشتِ افسانه‌ایِ خاندانِ شاهیِ شهرِ تبای را می‌نمایانند. کتاب توسط آقای شاهرخ مسکوب ترجمه و توسط انتشارات خوارزمی چاپ و منتشر گردیده است٬ از ترجمه‌ی بسیار دقیق و روان ایشون که بگذریم باید به مقدمه و مؤخره بسیار زیبای نویسنده اشاره کنم که من تا به امروز در کتابی نخوانده‌ام که یک مترجم انقدر دقیق و مسلط در مورد داستان مطلب بنویسد.

لطفا برای خواندن ادامه‌ی متن بر روی دکمه‌ی «ادامه مطلب» کلیک کنید.



معرفی مجموعه داستان سگ ولگرد

این مجموعه هم مانند مجموعه داستان‌های دیگر٬ هم شامل داستان‌های قوی‌ است و هم معمولی و ضعیف٬ اما...

لطفا برای خواندن ادامه‌ی متن بر روی دکمه‌ی «ادامه مطلب» کلیک کنید.



معرفی مجموعه داستان سه قطره خون

سه قطره خون٬ نام مجموعه‌ای از ۱۱ داستانِ‌ کوتاه نوشته‌ی صادق هدایت.

این مجموعه هم مانند مجموعه داستان‌های دیگر٬ هم شامل داستان‌های قوی‌ است و هم معمولی و ضعیف٬ اما هنگام خواندنِ داستان‌های معمولی‌ یا ضعیف‌تر آن نسبت به خوب‌های آن همچنان قلمِ قویِ نویسنده٬ تیز هوشیِ و خلاقیت او را حس می‌کنیم.

لطفا برای خواندن ادامه‌ی متن بر روی دکمه‌ی «ادامه مطلب» کلیک کنید.




معرفی و خلاصه رمان تعقیب گوسفند وحشی

تعقیب گوسفند وحشی٬ سومین رمان از مجموعه‌ی #رت نوشته‌ی هاروکی موراکامی نویسنده‌ی مشهور ژاپنی‌ست. اگر عنوانِ اول مجموعه(به آواز باد گوش بسپار) را آردِ گندم و عنوان دوم مجموعه(پینبال۱۹۷۳) را نمک قلمداد کنم٬ باید اعتراف کنم موراکامی بدون آب٬‌ خمیر نان و تنور از آن یک نانِ بی‌نهایت خوشمزه پخت. هرچند دوستان زیادی معتقد هستند که برای خواندنِ این رمان نیازی به خواندنِ ۲ عنوان نخست نیست اما من با این دسته از عزیزان مخالفم و به دوستانِ خود پیشنهاد می‌کنم حتما ۲ عنوانِ نخست را مطالعه کنند چون در این رمان شخصیت‌ِ اول داستان بارها به یاد خاطراتی می‌افتد که آنها را قبلا خوانده‌ایم و از آنجایی که این رمان از دسته‌ی رمان‌های سورئال موراکامیست و در هنگام خواندن رمان به اندازه‌ی کافی ممکن است برایتان سوالات و ابهاماتی پیش آید لازم است خاطراتِ گذشته را بدانیم تا در آن بخش‌های کتاب مثل چوب خشک با دهان باز به دیوار روبروی خود نگاه نکنیم.

لطفا برای خواندن ادامه‌ی متن بر روی دکمه‌ی «ادامه مطلب» کلیک کنید.



معرفی و خلاصه رمان پینبال 1973

پینبال۱۹۷۳، دومین رمان از سه‌گانه‌ی #رت (تنها سه گانه‌ی دنیا که شامل چهار رمان است)‌ و البته دومین رمان(بهتر است بگوییم داستان بلند) نوشته‌ی هاروکی موراکامی‌‌ست که پس از نوشتن این رمان او به این نتیجه می‌رسد که باید کافه‌ی خود را بفروشد و تمام وقت به نویسندگی بپردازد و این ابتدای راه زندگیِ حرفه‌ایِ او در دنیای نویسندگی‌ست.

موراکامی بارها از دو کتاب اولش (به آواز باد گوش بسپار و این کتاب) به عنوان تنها یک نقطه شروع برای دورانِ نویسندگی‌ش یاد کرده و حتی تا پایان نوشتن این کتاب، نویسندگی را شغل اصلی خود نمی‌دانسته و برای امرار معاش مشغول به مدیریت یک کافه‌ی موزیکال بوده، همچنین در مصاحبه‌ای گفته که چندان از آن‌ها خوشم نمی‌آید و حسم نسبت به آ‌ن‌ها چیزی به مانند حس عشقِ اول می‌ماند اما به نظرم با این گفتار خواسته سطح انتظار خواننده‌ها‌ را از این دو رمان تا حد معقولی پایین آورده تا وقتی به سراغ‌ آن‌ها می‌روند انتظار دو کتاب خاص را نداشته باشند.

لطفا برای خواندن ادامه‌ی متن بر روی دکمه‌ی «ادامه مطلب» کلیک کنید.



معرفی و خلاصه رمان گتسبی بزرگ

گتسبی بزرگ را خواندم چون هاروکی موراکامی انقدر در جنگل(چوب) نروژی از آن نوشت و تعریف کرد که بعد آن به سراغ این رمان آمدم. دروغ چرا٬ حقیقتا از آغازِ خواندن این رمان تصوراتی که پس از تعریف‌های موراکامی داشتم با فراز و فرودهایی خراب و خراب‌تر می‌شد و البته در نیمه‌ی دومِ رمان گاه از بین خرابه‌های تصوراتم چمن‌زار سبز میشد! رمان را با ترجمه‌ی آقای رضا رضایی از نشر ماهی خواندم و باید عرض کنم که بهترین ترجمه‌ای که از این رمان می‌توانید به فارسی بخوانید همین نسخه است اما باز هم در برخی بخش‌ها احساس می‌کردم متن کتاب کمی پیچیده هست و بخاطر همین موضوع سری به نسخه انگلیسیِ ‌آن می‌زدم و می‌دیدم مترجم بهترین ترجمه‌ای که می‌توانسته از آن ارائه دهد را داده و این بخاطر قلم خاص نویسنده بوده٬ در پیش‌گفتار کتاب نیز خود مترجم اشاره به این موضوع کرده که چقدر برای ترجمه وقت گذاشته و به این دلیل این کار رو قبول کرده که نقدهای بسیاری به سایر ترجمه‌های آن از جمله از ترجمه‌ی آقای کریم امامی داشته٬ به همین منظور پیشنهاد می‌کنم جهت خواندن این رمان به سراغ این ترجمه بروید.

لطفا برای خواندن ادامه‌ی متن بر روی دکمه‌ی «ادامه مطلب» کلیک کنید.



معرفی مجموعه داستان زنده به گور

زنده به گور٬ نام مجموعه‌ایست شامل نه داستان کوتاه به نام‌های: زنده به گور٬ حاجی مراد٬ اسیر فرانسوی٬ داوود گوژپشت٬ مادلن٬ آتش پرست٬ آبجی خانم٬ مرده‌خورها و آب زندگی از صادق هدایت.

لطفا برای خواندن ادامه‌ی متن بر روی دکمه‌ی «ادامه مطلب» کلیک کنید.



معرفی و خلاصه رمان به آواز باد گوش بسپار

به آواز باد گوش‌ بسپار، اولین رمان از سه‌گانه‌ی #رت (تنها سه گانه‌ی دنیا که شامل چهار رمان است)‌ و البته اولین رمان(بهتر است بگوییم داستان بلند) نوشته‌ی هاروکی موراکامی‌‌ست.

موراکامی بارها از دو کتاب اولش (این رمان و رمانِ دوم مجموعه‌ی «رت» یعنی پینبال۱۹۷۳) به عنوان تنها یک نقطه شروع برای دورانِ نویسندگی‌ش یاد کرده و حتی تا پایان نوشتن کتاب دومی که در بالا عرض کردم نویسندگی را شغل اصلی خود نمی‌دانست، او همچنین در مصاحبه‌ای گفته که چندان از آن‌ها خوشم نمی‌آید و حسم نسبت به آ‌ن‌ها چیزی به مانند حس عشقِ اول می‌ماند اما به نظرم با این گفتار خواسته سطح انتظار خواننده‌ها‌ را از این دو رمان تا حد معقولی پایین آورده تا وقتی به سراغ‌ آن‌ها می‌روند انتظار دو کتاب خاص رو نداشته باشند.

لطفا برای خواندن ادامه‌ی متن بر روی دکمه‌ی «ادامه مطلب» کلیک کنید.



معرفی و خلاصه رمان جنگل نروژی

جنگل نروژی، رمانی‌ست غمگین که «هاروکی موراکامی» نویسنده‌ی مشهور، دوست داشتنی و پرآوازه‌ی ژاپنی آن را به سبک رئال نوشته است.
در ابتدا عرض می‌کنم که فرقی نمی‌کند به سراغ کدام ترجمه از کتاب بروید چون این کتاب به اندازه‌ای سانسور شده که خواندنش به فارسی هیچ (تاکید می‌کنم هیچ) ارزشی ندارد، من بعد از خواندن ابررمان «کافکا در ساحل» می‌دانستم آثار موراکامی به چه شکل سانسور شده‌اند و آماده‌ی مواجهه با آن بودم، در ابتدا جهت کنجکاوی با خواندن ترجمه‌ی آقای «مهدی غبرایی» خواندن را آغاز کردم و همانطوری که پیش‌تر نیز در این سایت نوشته‌ام آن پولی که انتشارات و مترجم بابت این نوع آثار دریافت می‌کنند چیزی جز لقمه‌ی حرام نیست.

لطفا برای خواندن ادامه‌ی متن بر روی دکمه‌ی «ادامه مطلب» کلیک کنید.



معرفی داستان کوتاه راننده شب

راننده شب، حقیقتا نامی برازنده برای این داستان کوتاهِ پوچ و تهی از محتوا بود :))
داستانِ یک کارمند که خسته از سر کار به خانه بر میگردد و سر سفره شام از خانواده‌اش انرژی لازم را برای رانندگی در شب بدست می‌آورد البته نه همان رانندگی که ما مردمِ عادی می‌کنیم٬ برای اینکه در تاریکی‌ِ شب و خیابان‌های خالی آدمی را جایی پیدا کند و با سرعت به او بکوبد تا روحش ارضا شود و مجددا جهت خواب به خانه برگردد تا برای صبحِ کاریِ بعد آماده شود!

لطفا برای خواندن ادامه‌ی متن بر روی دکمه‌ی «ادامه مطلب» کلیک کنید.