امروز: جمعه، 24 اسفند 1403

زندگی یک جغد ایرانی در دنیای کتاب‌ها

معرفی و خلاصه رمان سور بز

به خدای کتاب قسم،
یوسا شاهکارش را خلق کرد و نه شاهکارش یوسا را.
همانا در این نشانه‌ای است برای کرم‌های کتاب.
سوره‌ سهیل - آیه ۷۳

روز سور بز، سیِ ماه مه
روز شادی و عیش مردمه
می‌ریزن بیرون همه از خونه
کوچه و بازار پر از هیاهو، پر همهمه

لطفا برای خواندن ادامه‌ی متن بر روی دکمه‌ی «ادامه مطلب» کلیک کنید.



معرفی دفتر شعر سراب

می‌کنم جامه به تن می‌دوم از خانه برون 
می‌روم در پی او با دل دیوانه‌ی خویش

پی آن گم‌شده می‌گردم و می‌آیم باز 
خسته و کوفته از گردش روزانه خویش

خواب می‌آید و در چشم نمی‌یابد راه 
یک‌طرف اشک رهش بسته و یک سوی خیال

نشنوم ناله‌ی خود را دگر از مستی درد 
آه گوشم شده کر یا که زبان شده لال

لطفا برای خواندن ادامه‌ی متن بر روی دکمه‌ی «ادامه مطلب» کلیک کنید.



سال ۲۰۲۱ میلادی در یک نگاه

۲۰۲۱ در یک نگاه
سالی بسیار عجیب، پر از تقابل اشک‌ها و لبخندها!

کتاب‌های بسیاری خواندم، با دوست‌های کرمِ کتاب و کتاب‌خواری همانند خودم آشنا شدم و به لطف‌شان با کتاب‌ها و نویسنده‌های جدیدی آشنا شدم، که تبدیل به یک مسیر به جهت ریل‌گذاریِ مطالعات سالِ آینده‌ام گردید.
۲۰۲۱ به معنی واقعی کلمه، برای من دوران طلاییِ کتاب‌خوانی بود. در این سال در حرفه‌ام مستقل گردیده‌ و اوقات بسیاری با کتاب‌ها سپری کردم و فرقی نداشت کجا باشم: در خانه، مغازه، باشگاه، پارک و... در هرکجا و هر زمان در حال مطالعه بودم و این منجر به این گردید که از نظر کمی کتاب‌های بسیاری بخوانم و لیست این کتاب‌ها به شرح زیر است:

لطفا برای خواندن ادامه‌ی متن بر روی دکمه‌ی «ادامه مطلب» کلیک کنید.



معرفی و خلاصه رمان پیرمرد و دریا

رمانی ساده، روان و بی‌آلایش.

نخستین رمانی بود که از همینگ‌وی می‌خواندم.
شناخت من به همینگ‌وی بر می‌گردد به اشاره‌های نویسنده‌ی محبوبم(هاروکی موراکامی)، که بارها در کتاب‌های مختلفش به او اشاره کرده است.
از نجف دریابندری و مقدمه‌ی مفصل و باشکوهی که حقیقتا کم از یک کتاب کامل نداشت و در جهت شناساندن همینگ‌وی به خواننده تقدیم کرده است که بگذریم، می‌رسیم به اصل داستان:
داستان در مورد پیرمرد ماهیگیری به نام «سانتیاگو» است. دست بر قضا، این پیرمرد ماهیگیر ۸۴ روز است که نتوانسته حتی یک ماهی را صید کند، تا اینکه روز هشتاد و پنجم تصمیم می‌گیرد که با قایقش دل به عمق دریا بزند و پا از مرزهایش فراتر بگذارد، تا اینکه ... .

لطفا برای خواندن ادامه‌ی متن بر روی دکمه‌ی «ادامه مطلب» کلیک کنید.



معرفی داستان کوتاه تلفن بی‌موقع

داستانی کوتاه، ساده، اما به شدت قابل تامل!

آقای «مصطفی مستور»، ۱۰۰ به شمایی که از نوشتن به زبان فارسی(زبان مادری) عاجز و ناتوان هستی می‌دم که دیگه به سراغ ترجمه نری!
این اراجیف که یک دهم از صدها اشتباهت در یک داستان کوتاهه به چه معناست؟
«ئه» ؟!، «هم‌سر»؟!، «دی‌شب»؟!، «این ئه»؟!، «نمی‌آد»؟!، «یادت ئه»؟!، «اصل‌ ئه»؟، «چی ئه»؟!، «معیوب ئه»؟!، «چی ئه»؟!

لطفا برای خواندن ادامه‌ی متن بر روی دکمه‌ی «ادامه مطلب» کلیک کنید.



معرفی و خلاصه رمان جنگ با بزمجه‌ها

آخیششششششش، روحم به ارگاسم رسید.

فکر می‌کنم، تقریبا همه‌ی دوستانی که سیاه‌های حقیر را دنبال می‌کنند، می‌دانند که وقتی ریویویی را با جمله‌ی فوق آغاز می‌کنم، حرف دلم چیست.

عالی، درجه‌ی یک و ممتاز، زبان و قلمم از توصیفی بیش از این قاصر است، در عجبم که امسال به سراغ هر نویسنده‌ از کشور «جمهوری چک» رفتم، کتاب‌هایشان عالی از آب درآمد!

جنگ با بزمجه‌ها، شاهکاری بود در سبکِ «علمی تخیلی» با شروعی طوفانی و به شدت جذاب، پرداختی حرفه‌ای و میخ‌کوب کننده و پایانی به شدت جذاب و صدالبته حرفه‌ای که با یک نتیجه‌گیری عالی همراه بود.

لطفا برای خواندن ادامه‌ی متن بر روی دکمه‌ی «ادامه مطلب» کلیک کنید.