امروز: جمعه، 24 اسفند 1403

زندگی یک جغد ایرانی در دنیای کتاب‌ها

معرفی مجموعه داستان کتاب‌فروش خیابان ادوارد براون

پیش از هرچیزی باید عرض کنم چه غمی داشت پایان این کتاب!
در گذشته‌ای نه چندان دور و پیش از این کتاب، کتاب #دزد_مو_وزوزی_و_انسان_فرهیخته را از محسن پوررمضانی خوانده و شیفته‌ی قلمِ طنزش شده بودم و از همان زمان این کتاب را در لیست خوانش قرار داده بودم. 

لطفا برای خواندن ادامه‌ی متن بر روی دکمه‌ی «ادامه مطلب» کلیک کنید.



معرفی و خلاصه رمان آنا کارنینا

"انکار واقعیت، جواب مسئله نیست."

سیاهه‌ی خود را با جمله‌ای از کتاب آغاز کردم،
در اینکه آناکارنینا یکی از شاهکارهای ادبیات روسیه و جهان محسوب می گردد هیچ شکی وجود ندارد اما به عهدی که از روز پیوستنم به گودریدز با خود بستم، وفادارم و نتوانستم واقعیتی که به هنگام خواندن این کتاب تجربه کردم را انکار کنم.

باباطاهر عریان فرموده‌اند:
"یکی درد و یکی درمان پسندد
یکی وصل و یکی هجران پسندد

من از درمان و درد و وصل و هجران
پسندم آنچه را جانان پسندد"

لطفا برای خواندن ادامه‌ی متن بر روی دکمه‌ی «ادامه مطلب» کلیک کنید.



معرفی و خلاصه شاهنامه (دفتر هشتم)

پیش از هر نقل و سخن٬ از جناب آقای دکتر جلال خالقی مطلق بابت سال‌ها تلاش جهت تصحیح و تشریح شاهنامه‌ی فردوسی٬ جناب آقای دکتر امیر خادم به جهت راه‌اندازیِ پادکستِ شاهنامه‌خوانی که آنقدر شیوا٬ روان و دوست‌داشتنی هر هفته به طور مرتب اپیزودِ جدید را بارگذاری می‌کنند که عاشقِ شاهنامه می‌شوید و در نهایت از دوستانِ عزیزم که در این وب‌سایت پس از اینکه ناراحتیِ خود را در عدمِ توانِ خواندن٬ درک و فهمِ‌ این اثرِ با ارزش به اشتراک گذاشتم به یاری من شتافتند و من را با پادکستِ جناب دکتر امیر خادم و تصحیحِ ۸جلدیِ شاهنامه به قلمِ دکتر جلال خالقی مطلق آشنا نمو‌دند تا من نیز از لذتِ خواندنِ داستان‌های زیبا و خواندنیِ‌ شاهنامه بی‌بهره نمانم٬ صمیمانه تشکر می‌کنم.

لطفا برای خواندن ادامه‌ی متن بر روی دکمه‌ی «ادامه مطلب» کلیک کنید.



معرفی کتاب بچه‌های سبز

والله، بالله، تالله، صرفا تسلط به یک زبان به معنی توانایی در ترجمه نیست اگر هست من را به یک ناشر معرفی کنید تا از همین فردا شروع به ترجمه‌ی تمام آثار موراکامیِ عزیزم کنم، قول شرف می‌دهم ترجمه‌هایم یک سر و گردن از تمام مترجم‌های موجود بالاتر باشد!

سوگند یاد کردم و به خود قول دادم تا اگر جایی کتابی با ترجمه‌ی آقای «کاوه میرعباسی» دیدم آن‌را به آتش بکشم. این چندمین و صدالبته آخرین تجربه‌ی فاجعه‌‌‌‌ی من از آثار اوست.

لطفا برای خواندن ادامه‌ی متن بر روی دکمه‌ی «ادامه مطلب» کلیک کنید.