ایران بین دو انقلاب اثر یرواند آبراهامیان
برای این کتاب یک ویدئو ضبط و در یوتوب آپلود کردهام. در صورت علاقه میتوانید آن را تماشا کنید👇🏻
"گذشته چیزی را برای حال آشکار میکند که حال قادر به مشاهدهی آن باشد."
- آر. اچ. تاونی-
اعتراف میکنم: خواندن تاریخ برای من که رمانها را یکی پس از دیگری با اشتهای عجیبی میبلعم، غولی ترسناک بود.
منی که متولد ۶۸ هستم، منی که نه انقلاب ۵۷ را به چشم خود دیده و نه در دوران پهلوی زیستهام، منی که در دوران مدرسه با روایت بسته، محدود و مطبوع حکومت فعلی روبرو بودم.
البته که با نحوهی زندگی مردم به واسطهی مطالعهی داستانهای متفاوت و همچنین به لطف رشتهی تحصیلی و علاقهام به اقتصاد، با تحقیقهای مستقل در باب وضعیت اقتصادی در دوران پهلوی دوم و نه اول آگاه بودم و تسلط نسبی داشتم، اما گره کور ماجرا برایم سیاست بود، و این سوال ده میلیون دلاری که:
چرا چنان شد که چنین شد؟!
پس کاملا طبیعی بود که برای فهم و درک این موضوع مهم: که چرا جامعهی ایران امروز به این دوقطبی در بنبستی خطرناک رسیده که جامعه هر لحظه آمادهی انجار است؟ به پیشنهاد و معرفی یکی از دوستان به سراغ این کتاب آمدم.
اگر از آن دسته خودشیرینِ بینمک که تا این حرف را میشنوند، میپرند وسط که نهههه... این کتاب خوبی نیست، جهتگیری داشته، به سراغ من بیایند، با پشت دست چنان به دهانشان میکوبم تا خفهخون بگیرند. همانطور که هر حکومتی روایت مطبوع خود را از سیر وقایع ارائه میکند، تاریخنویسان وفادار به آنان، مخالفین و مستقلها هم روایت خود را دارند و این خواننده است که با خواندن یک کتاب نباید رای مطلق به موضوعی بدهد و درهای ذهن خود را به سوی روایتهای متضاد نیز باز نگاه دارد.
ایران بین دو انقلاب، برای من به مثابه یک دایرهالمعارف بود. از سه بخش اصلی تشکیل شده و هر کدام از این بخشها به فصولی تقسیم شدهاند که به جزئیات میپردازد. روایتها از دوران قاجار(پیش از انقلاب مشروطه) آغاز شده و به انقلاب ۵۷ نیز ختم گردیده است. این روایتها برای من که اطلاعاتم بسیار محدود و قطرهچکانی از طریق: اینترنت، نقلقولها، مستندها و شنیدهها حاصل گشته بود، حرفهای بسیاری داشت.
این روایتها برای من آنقدر تازه و جدید بود که حالا میتوانم، با شیوهی زندگی مردم، سیاستها و شرایط اقتصادی آن دوران، که پیشتر به آنها واقف بودم، ترکیب کرده و پاسخ سوالم را از چراییِ به وقوع پیوستن این دو انقلاب بیابم.
برای من هیچ چیزی مقدس نیست: نه مذهب، نه کتاب، نه پدر یا مادر و نه هرچیز دیگری... نه حکومت فعلی میتواند از من نمرهی قبولی بگیرد و نه پهلوی دوم و نه پهلوی اول. البته هر سه حکومت یاد شده، روایتهایی از تلاشهای خود برای بهبود کیفیت زندگی مردم دارند، اما وقتی به صورت مستقل عملکرد آنها را که بررسی میکنیم، به یک نتیجهی مشابه میرسیم:
هر سه حکومت به معنی واقعی کلمه گند زدند و مردودند.
اگر از من بپرسید که با خواندن این کتاب، چه چیزهایی آموختی؟!
در پاسخ میگویم:
با طبقات مختلف مردم، با چگونگی حکومت در دوران پیش و پس از انقلاب مشروطه، کیفیت دربارها و چونگی مناسبات در آن، با شرایط زندگی مردم در دوران اشغال و قحطی، میزان و نوع دخالتهای خارجی در سیاستهای کشور، با مجلسها و نمایندهها، چگونگی دست به دست شدن دولتها، روشنفکران، چگونگی تشکیل احزاب، قدرت و نفوذشان خاصه حزب توده، مخالفین، چهرهها، گروههای چریکی و چگونگی تشکیلشان و نحوهی کمکشان به انقلاب ۵۷، اینکه خمینی که بود و چه شد که رهبری انقلاب را به دست گرفت، آشنا شدم و حال اگر بخواهم در مورد هر دورهای از زمان و یا هر رویدادی در تاریخ که برایم جذابیت بیشتری داشت، مطالعه داشته باشم، به راحتی میتوانم از اساتید و تاریخخوانها کمک بگیرم و کتابی مناسب آن دوران مطالعه نمایم.
به عنوان حرف آخر، عرض میکنم که «ایران بین دو انقلاب» یکی از کتابهای تاریخی است، که هر ایرانیِ کتابخوانی باید در کتابخانهاش داشته باشد و روزی آن را مطالعه کند و یا دستکم از آن به عنوان یک مرجع بهره بگیرد.
سهیل خورسند - ۲۹ بهمن ۱۴۰۱