امروز: چهارشنبه، 17 اردیبهشت 1404

زندگی یک جغد ایرانی در دنیای کتاب‌ها

معرفی و بررسی رمان بازی فرشته

پس از خواندن سایه باد، بلافاصله خواندن بازی فرشته را آغاز کردم. 
سایه باد ۴۸۷صفحه‌ داشت و خواندنش۱۲روز به درازا انجامید، اما بازی فرشته با ۵۳۱صفحه در ۶ روز به پایان رسید. 
ثافون در بازی فرشته من را میخکوب پای کتابش نگه داشت. 
من با یک نمره ارفاق برای سایه باد پنج ستاره کامل را درج کرده بودم، و دلیل ارفاقم: نشانه‌هایی بود که دیدم ثافون در انتهای کتاب با تمام توان در حال تلاش جهت بازپس گرفتن اثرش از بورخس، اکو و گابو بود. 
آقای ثافون، یادت گرامی و آن نمره‌ی ارفاق نوش جانت.

لطفا برای خواندن ادامه‌ی متن بر روی دکمه‌ی «ادامه مطلب» کلیک کنید.



معرفی و خلاصه داستان کاندید (ساده لوح)

نوشتن از کاندید(ساده دل) نه تنها ساده نیست، بلکه دشوار است.
ما در این اثر با رمانی ساده سر و کار نداریم. کاندید رمانی‌ست کلاسیک، سیاسی و فلسفی، که خود را در دریای زمان حفظ کرده و پس از گذشت قرن‌ها، هم چنان به عنوان اثری قوی و خواندنی حفظ نموده است.
وقایع به شکل طنز بیان می‌شود، اما طنز ولتر دل را نمی‌زند، بیراهه نمی‌رود و برداشت فلسفی‌اش خواننده‌ای چون من را که از فلسفه فراری‌ست آزار نمی‌دهد.
ولتر را پیش از این نمی‌شناختم و در کتاب «سایه باد»، مخلوق زافون به آن لینک شدم. 

لطفا برای خواندن ادامه‌ی متن بر روی دکمه‌ی «ادامه مطلب» کلیک کنید.




معرفی، خلاصه و بررسی رمان سایه باد

رمانی قوی، با چهارچوبی مستحکم و ساختاری منسجم.
سایه‌ی باد، هم در ژانر معمایی و هم رئالیسم جادویی جای می‌گیرد.
وقایعش از میان جنگ داخلی اسپانیا عبور می‌کند اما به هیچ‌وجه جنگ‌زده نیست، شخصیت‌هایش نمی‌توانند از ترکش جنگ در امان بمانند اما خب، 
داستان چیز دیگری‌ست...

لطفا برای خواندن ادامه‌ی متن بر روی دکمه‌ی «ادامه مطلب» کلیک کنید.




معرفی نمایشنامه مرد بالشی

عالی، درجه‌ی یک و ممتاز.
غیر این چیزی نمی‌توانستم در وصف خفن بودن این نمایشنامه بنویسم. 
آقای مک‌دونا، پنج ستاره که هیچ... کاش می‌توانستم به زور هم که شده، چند ستاره‌ی دیگر در جیب‌هایت بچپانم، چون لیاقتش را داری.

لطفا برای خواندن ادامه‌ی متن بر روی دکمه‌ی «ادامه مطلب» کلیک کنید.



معرفی و بررسی مجموعه داستان دوبلینی‌ها

دسته‌بندی کتاب‌ها بر اساس سال شمسی برای من مرسوم نیست.
هیچ قاعده و رویه‌ای نیز برای این کار در پیش نگرفته‌ام، اما پانزده روز قبل، وقتی که دابلینرز را به دست گرفته، و تصمیم گرفتم روزی یک داستانش را مطالعه کنم، به خوبی می‌دانستم که این مجموعه، حسن ختام سال ۱۴۰۱ خواهد بود.
دابلینرز یک مجموعه‌ی داستان کوتاه است، متشکل از پانزده داستان به نام‌های:
«خواهران، برخورد، عربی، اِولین، پس از مسابقه، دو خانم‌باز، پانسیون، یک ابر کوچک، خاک رس، یک مورد دردناک، روز پیچک در ستاد انتخابات، یک مادر، بخشش و مردگان.»

لطفا برای خواندن ادامه‌ی متن بر روی دکمه‌ی «ادامه مطلب» کلیک کنید.



معرفی داستان کوتاه عزیزم

چه داستانِ کوتاه عجیب و اندوهناکی بود!
شخصیت اصلی این داستان زنی به نام النکا است. خواننده حین خواندن داستان احساس می‌کند او هیچ اندیشه و اراده‌ای از خود ندارد و زنی به شدت وابسته است که نیروی پیشران خود را از افرادی می‌گیرد که به آن‌ها علاقه‌مند می‌شود. اما مگر چنین چیزی قابل تحمله؟ چخوف در داستانش میگه:
"چقدر وحشتناکه آدم از خودش فکر و ایده‌ای برای زندگی نداشته باشه!"
شخصا نه تنها چنین زنانی باب دلم نیستند، بلکه از زن‌های وابسته و تهی به شدت متنفرم و معتقدم زن تا به استقلال نرسد نمی‌تواند شخصیت تاثیرگذاری باشد.

لطفا برای خواندن ادامه‌ی متن بر روی دکمه‌ی «ادامه مطلب» کلیک کنید.



معرفی داستان کوتاه مردگان

اولین داستانی بود که از جویس خواندم. 
امروز کتاب دست دوم دابلینرز را به بهای سه پوند خریدم. یک مجموعه‌ی داستان است اما چون با جویس آشنا نبودم، ترجیح دادم به پیشنهاد سعید، آخرین داستانش یعنی مردگان را بخوانم. اعتراف می‌کنم خواندن قلم جویس برایم کمی دشوار بود. البته من هیچ مشکلی با خواندن به زبان انگلیسی ندارم اما جویس پس از فیتزجرالد، دومین نویسنده‌ای‌ست که خواندنم را به شکل محسوسی کند می‌کند.
تا امروز داستانی نخوانده بودم که نویسنده تا این حد روی جزئیات دقت کرده باشد. 

لطفا برای خواندن ادامه‌ی متن بر روی دکمه‌ی «ادامه مطلب» کلیک کنید.



معرفی و بررسی رمان اورلیا

ذهنی بیمار که هزیان آفرید.
این روزها «شرق بهشت»، یکی از شاهکارهای استاین بک را در دست دارم، اما به خاطر سفری که امروز عصر جهت تماشای فوتبال به شهر منچستر داشتم، تصمیم گرفتم کتاب را با خودم حمل نکنم تا دست و پایم را نگیرد. وقتی سوار قطار شدم، در اپلیکیشن طاقچه به دنبال داستانی گشتم که بتوانم در طول مسیر مطالعه کنم و حین جستجو به یاد «اورلیا» افتادم...

لطفا برای خواندن ادامه‌ی متن بر روی دکمه‌ی «ادامه مطلب» کلیک کنید.



معرفی و خلاصه رمان آنک نام گل

آنک نام گل، عنوان رمانی‌ست به قلم عالیجناب «اومبرتو اکو» که توسط آقای رضا علیزاده از زبان واسطِ انگلیسی به فارسی برگردان شده است. از نظر حقیر ترجمه‌ی کتاب و متنش عالی نبود، اما با توجه به حرف‌هایی که مترجم در وصف قلم آقای اکو در گفتگویی پس از انتشار کتاب انجام داده، متن قابل قبولی به خواننده ارائه شده است.
نخستین کتابی بود که از اومبرتو اکو می‌خواندم. 
نویسنده‌ی مشهور و پرآوازه‌ای که هرکجای دنیا نامش به میان آید، شنونده یا خواننده به شکل غیرارادی به یاد کتاب‌خانه‌ی افسانه‌ایِ‌ او می‌افتد.

لطفا برای خواندن ادامه‌ی متن بر روی دکمه‌ی «ادامه مطلب» کلیک کنید.



معرفی کتاب پاندای بزرگ و اژدهای کوچک

عجب کتاب عجیبی بود! با تماشای نقاشی‌های کتاب نشئه شدم، و با خواندن متن کتاب (گلاب به روتون) اسهال گرفتم! فکر کنم فقط اساتید حال الانم را درک کنند... باور کنید ترکیب اسهال و نشئگی اصلا چیز خوبی نیست! 

لطفا برای خواندن ادامه‌ی متن بر روی دکمه‌ی «ادامه مطلب» کلیک کنید.