امروز: سه شنبه، 16 اردیبهشت 1404

زندگی یک جغد ایرانی در دنیای کتاب‌ها

معرفی کتاب ممنوعه حاجی آقا

حاجی آقا کتابی کلاسیک از ادبیاتی فارسی است که پایش را از مرزهای زمان عبور داده و امروز نیز خواندنی‌ست. داستان کتاب  نه کوتاه است و نه بلند. شخصا آن را در دسته‌ی رمان‌های فسقلی دسته بندی می‌کنم.
صادق‌خان یکی از نویسنده‌های محبوب من است و در این کتاب نیز همان هدایت همیشگی‌ست. قلمش به شدت تحت تاثیر کافکای دوست‌داشتنی‌ هست و این را در فصل سوم کتاب در تقابل شاعر با حاجی ابوتراب به چشم می‌بینیم اما او یکم قلم طنز هم دارد که سیاه است و خواننده را از منجلاب خوانش یک واقعیت تلخ رها می‌کند. بلی، حاجی آقا یک داستان رئال است که...

لطفا برای خواندن ادامه‌ی متن بر روی دکمه‌ی «ادامه مطلب» کلیک کنید.



زن ناشناس

وقتی از خانه‌ به نیت دیدار او خارج شد، هنوز برای رفتن به خانه‌اش تردید داشت. نگاهی به آسمان انداخت و خورشید را دید که خود را زیر انبوهی از ابرها پنهان کرده بود. تصمیم داشت برای خرید یک جعبه شکلات به فروشگاه برود. در مسیر فروشگاه به درخت‌هایی نگاه می‌کرد که دیگر برگی بر روی شاخه‌هایشان نداشتند. به یاد شعری از محمدرضا شفیعی کدکنی افتاد که شاعر درخت را از بی‌برگی غمگین نمی‌دید چون معتقد بود درختان به روزهای در آغوش کشیده شدن توسط برگ‌های سبز ایمان دارند و غمش برای برگ‌های زردی بود که حالا زیر پای او خش خش می‌کردند. وقتی از فروشگاه با یک جعبه شکلات کاکائویی خارج شد، دیگر تردید خود را کنار گذاشته و تصمیم گرفته بود که به خانه‌‌ی آن زن ناشناس برود. در مسیر خود را در حالی تصور می‌کرد که آن زن را در آغوش گرفته است. در حالیکه یک دستش را پشت کمرش انداخته و او را به خود می‌فشرد، با دست دیگرش موهایش را به چنگ گرفته و ضمن کشیدن سرش به سوی زمین همچون سگی گردنش را می‌بویید. دراز مدتی بود که احساس خستگی می‌کرد.

لطفا برای خواندن ادامه‌ی داستان بر روی دکمه‌ی «ادامه مطلب» کلیک کنید.




معرفی کتاب آبشوران

سپاس روناک را به پاس معرفی. 
آبشوران از دید من مجموعه‌ی داستان کوتاه نیست. دفترچه‌ی خاطراتی‌ست که نویسنده با قلمی ساده، روان و زلال آن را به ما هدیه کرده و تنها کافی‌ست آن را بخوانیم و لذت ببریم. آبشوران نیازی به نقد ادبی ندارد، اما از آن‌جایی که مرض نوشتن دارم،‌ به نوشتن خاطره‌ای روی می‌آورم...

لطفا برای خواندن ادامه‌ی متن بر روی دکمه‌ی «ادامه مطلب» کلیک کنید.



معرفی مجموعه داستان خیمه شب بازی

خیمه‌ شب بازی، نخستین اثر صادق چوبک و مجموعه‌ای‌ست متشکل از یازده داستان کوتاه که در سال ۱۳۲۴ نسخه‌ی کامل آن توسط انتشارات «کتابخانه گوتمبرگ» چاپ و منتشر گردیده است.
اولین داستانی بود که از چوبک می‌خواندم و پیش از مطالعه‌ی کتاب، شناختی از قلمش نداشتم. البته که با خواندن یک کتاب نمی‌توان افکار یک نویسنده را از تمامی جهات شناخت اما وقتی کتاب مورد نظر یک مجموعه‌ی داستان باشد، بر خلاف رمان کار را برای خواننده ساده می‌کند... در رمان بر خلاف داستان کوتاه دست نویسنده بسیار بازتر است و ایرادات کوچک را نیز می‌تواند طی داستانش مرتفع کند و خواننده نیز به سبب آن‌که می‌داند قرار است داستان بلندی بخواند از خطاهای کوچک با بزرگ‌منشی عبور می‌کند، اما در داستان کوتاه نویسنده زمان و فضای کافی در اختیار ندارد و خواننده‌ی داستان کوتاه نیز صبوری خواننده‌ی یک رمان را ندارد. بسیارند نویسنده‌هایی که به واسطه‌ی رمان‌هایشان، نامشان را تریلی هجده چرخ نمی‌تواند یدک بکشد اما داستان‌های کوتاه‌شان مزخرفی بیش نیستند و ارزش وقت گران‌بهای خواننده را ندارند. 

لطفا برای خواندن ادامه‌ی متن بر روی دکمه‌ی «ادامه مطلب» کلیک کنید.



مرگ زیر باران

شب بود. قلبم تمنای دیدنش را داشت.

نبود. من بودم. باران بود.

پاهای خسته، بی‌هدف گام برمی‌داشتند.

نبود. من بودم.

چه می‌خواستم چه شد... دومی که نیامد هیچ، اولی هم رفت!

عموحسن در گوشم می‌خواند:

دامن چین‌چین گل بوسه‌هات دست‌چین...

دلم می‌خواست ببینمش. نبود.

با نگرانی به آسمان نگاه کردم. نیستی؟ می‌خواستم نشونش بدی، آخه امشب شب شادیشه.

نبود. من بودم و چاره‌ای که نبود. 

قدم می‌زدم. خیس نبودم، موش آب‌کشیده شده بودم.

لطفا برای خواندن ادامه‌ی متن بر روی دکمه‌ی «ادامه مطلب» کلیک کنید.





معرفی و بررسی رمان مرگ یک پروانه

مرگ یک پروانه، نخستین اثر مهرداد محمدی‌ست و امیدوارم آخرینش نباشد. 
او دوست خوبی‌ست، اما باتوجه به اینکه همیشه نسبت به دوستان نویسنده و مترجمم سخت‌گیرتر از غریبه‌ها بوده‌ام، قول می‌دهم در تعریف‌ها و نقد‌ها از اغراق و افراط بپرهیزم.
برای شناخت افکار نویسنده، نیاز نیست با او دوست بود. اهل کتاب به راحتی با خواندن همان صفحه‌ی آغازین، می‌توانند بفهمند که تحت تاثیر کی‌ست. پس از این تریبون استفاده می‌کنم و می‌گویم: 
عباس آقای معروفی... روحت شاد و یادت گرامی. 
آسوده بخواب که هوادارانت تلاش می‌کنند تا پرچمت را همیشه بالا نگه دارند.

لطفا برای خواندن ادامه‌ی متن بر روی دکمه‌ی «ادامه مطلب» کلیک کنید.



معرفی، بررسی و خلاصه رمان بوف کور

«اگر راست است که هر کسی یک ستاره روی آسمان دارد٬ ستاره‌ی من باید دور٬ تاریک و بی‌معنی باشد! شاید اصلا من ستاره نداشته‌ام!»

نمی‌دانم بازخوانی بوف کور را پای قسمت بگذارم یا چیز دیگری!

لطفا برای خواندن ادامه‌ی متن بر روی دکمه‌ی «ادامه مطلب» کلیک کنید.



معرفی مجموعه داستان سفر ناگذشتنی

مجموعه‌ی داستانی بسیار ضعیف و بی‌سر و ته.

سفر ناگذشتنی عنوان نخستین اثر خانم غزاله علیزاده است. این اثر مجموعه‌ی داستان کوتاهی‌ست متشکل از سه داستانِ «شجره‌ی طیبه، پاندارا، با انار و با ترنج از شاخ سیب» که در سال ۱۳۵۶ توسط خود نویسنده چاپ و منتشر گردیده است.
لطفا برای خواندن ادامه‌ی متن بر روی دکمه‌ی «ادامه مطلب» کلیک کنید.



معرفی داستان کوتاه کاروان اسلام

داستان کوتاهی عالی، درجه‌ی یک و ممتاز.
عنوان اصلی داستان «البعثه الاسلامیه الی البلاد الافرنجیه» است. 
داستان در سه فصلِ به هم‌پیوسته‌ی «کاروان اسلام، نمایشگاه شرقی و نوشگاه مِیسر» روایت شده و عنوان فارسی «کاروان اسلام» به جهت سختی بیانِ عنوان عربی و اصلی داستان از روی عنوان فصل اول داستان برداشته شده است.
راوی داستان یک خبرنگار به نام «الجرجیس یافث بن اسحق الیسوعی» است.

لطفا برای خواندن ادامه‌ی متن بر روی دکمه‌ی «ادامه مطلب» کلیک کنید.




معرفی داستان کوتاه آبجی خانم

داستانی کوتاه و اندوهناک با محوریت «زن» در جامعه‌ی مردسالار و زن‌ستیز ایران.
آبجی خانم را پس از گذشت چند هفته از خواندنِ «زنی که مردش را گم کرد»‌ خواندم. این دو داستان (البته هریک با موضوعی کاملا متفاوت اما با هدفی یکسان) میزان دغدغه و نگرانی صادق‌خان هدایت نسبت به معضلات و حرج‌های جنس «زن» در جامعه‌ی عقیم، سنت‌گرا، مردسالار و به شدت زن‌ستیز ایران می‌پردازد.
داستان کتاب در مورد دختری به نام «آبجی خانم» است.

لطفا برای خواندن ادامه‌ی متن بر روی دکمه‌ی «ادامه مطلب» کلیک کنید.