امروز: شنبه، 25 اسفند 1403

زندگی یک جغد ایرانی در دنیای کتاب‌ها

معرفی و خلاصه رمان تنهایی پر هیاهو

عالی، درجه‌ی یک و ممتاز با پایانی خارق‌العاده!

گفتار اندر ستایش نویسنده
تنهایی پر هیاهو، برای من عنوانی ناشناخته از نویسنده‌ای ناآشنا بود و این لطف بیکران دوست نازنینم بود که کتاب را به من هدیه داد تا لذت خواندنش نصیبم گردد.
اعتراف می‌کنم وقتی در صفحه‌ی نخست با تعریف‌ و تمجید‌های جانانه‌ی «میلان کوندرا» و نشریات معتبرِ گاردین، تایمز و لس‌آنجلس تایمز روبرو شدم به خود گفتم یا نویسنده در میان این تعاریف دفن خواهد شد یا او یک شاهکار خلق کرده و در انتها به این نتیجه رسیدم که او حقیقتا شایسته‌ی این تعاریف بوده است.

لطفا برای خواندن ادامه‌ی متن بر روی دکمه‌ی «ادامه مطلب» کلیک کنید.



معرفی سفرنامه آسمان لندن زیاده می‌بارد

خدا پرسید میخوری یا میبری؟؟ گفتم میخورم
چه میدانستم لذت ها رو میبرند و حسرت ها رو میخورند! «زنده‌یاد حسین پناهی»

زنان زیبا، امارت‌های آنچنانی، خیابان‌های نورانی، تئاترهای خفن، مجالس عیش و رقص در لندن چنین است و چنان!!!
حسرت و عقب‌ماندگی‌های دوران قاجار و دیگر هیچ.

لطفا برای خواندن ادامه‌ی متن بر روی دکمه‌ی «ادامه مطلب» کلیک کنید.



معرفی و خلاصه رمان آئورا

او دیگری بود، دیگری بوده بود،‌ نه آن‌کس که می‌شد، آن‌کس که همواره بود.

گفتار اندر سبک رئالیسم جادویی
سال‌ها سال قبل فروغ در شعرش گفت:
"من راز فصل‌ها را می‌دانم و حرف لحظه‌ها را می‌فهمم"

حقیر ادعا می‌کنم من راز این سبک را می‌شناسم و حرف نویسنده‌هایش را می‌فهمم، برای همین می‌گویم:
هر گردی گردو نیست.

لطفا برای خواندن ادامه‌ی متن بر روی دکمه‌ی «ادامه مطلب» کلیک کنید.



معرفی، بررسی و خلاصه رمان قلعه مالویل

آخیشششششششش، روحم به اورگاسم رسید.
دوستانی که حقیر را دنبال می‌کنند به خوبی می‌دانند که جمله‌ی فوق را وقتی در ابتدای یک ریویو استفاده می‌کنم که از خواندن سطر به سطر آن کتاب لذت برده باشم، پس پر واضح است شروع این ریویو می‌دهد خبر از سر درون.

لطفا برای خواندن ادامه‌ی متن بر روی دکمه‌ی «ادامه مطلب» کلیک کنید.



معرفی نمایشنامه سه خواهر

سرنوشت همین است، فراموشمان خواهند کرد. 
هیچ کاری نمی‌شود کرد. تمام آن‌چه را که جدی، بزرگ و پراهمیت می‌دانیم با گذشت زمان فراموش و بی‌اهمیت خواهد شد.

بخاطر دارم نخستین بار با داستان کوتاهی به نام «شرطبندی» به سراغ چخوف رفتم اما بنا به علل مختلف از خواندن آن لذت نبردم، گویی یک چیز مهم کم داشت.
مدتی قبل در رمانی که از موراکامی عزیزم خوانده بودم کنجکاو شدم که بار دیگر از چخوف چیزی بخوانم و  امروز پس از حدود ۸ ماه از دیدار نخست به سراغ یک نمایشنامه از او آمدم.

لطفا برای خواندن ادامه‌ی متن بر روی دکمه‌ی «ادامه مطلب» کلیک کنید.



معرفی و خلاصه رمان چشمهایش

چشمهایش را توصیف کنم؟
به روی چشم، 
مثل همیشه لباس می‌پوشم چون بدون پوشیدن لباس و لخت به خیابان رفتن، قطعا منجر به شکستن کمر اسلام و مکدر شدن خاطر مبارک دیکتاتور و کاسه‌لیسانش می‌گردد!
به نزدیکترین داروخانه‌ی شهر مراجعه می‌نمایم و تقاضای خرید یک ورق ۱۰ تایی از کپسول «رولاکس»‌ می‌کنم، کارت بانکی خود را می‌کشم و خانم دکتر زیبای داروخانه، دارویم را در نایلونی قرار داده و به من می‌دهد و با شادی هرچه تمام تر در راه خانه نایلون را تاب می‌دهم و به خانه برمی‌گردم.
به آشپزخانه می‌روم و یک پیاله‌ی تمیز برمیدارم، آخر شما که می‌دانید بهداشت باید در هر حال رعایت گردد.
هر کپسول را به نیت هر فصل این کتاب وا کرده و محتویات آن‌را در پیاله‌ی تمیز و ضدعفونی شده می‌ریزم و یک لیوان آب انبه (شما که غریبه نیستید من انبه خیلی دوست دارم) می‌ریزم و خوب هم می‌زنم تا دارو در آب انبه قشنگ حل شود و با یک نفس لیوان را نوش جان می‌کنم و منتظر می‌مانم تا از اسهال بمیرم!

لطفا برای خواندن ادامه‌ی متن بر روی دکمه‌ی «ادامه مطلب» کلیک کنید.



معرفی، بررسی و خلاصه رمان شیاطین

سیاهه‌ای در مورد شیاطین از زبان من
داستایفسکی بار دیگر با شیاطین ثابت کرد که یک نابغه است، شیاطین را می‌توان کتابی سیاسی، فلسفی و اجتماعی دانست.
سیاسی وقتی او درس سیاست می‌داد:
"بریدن سر از همه کار آسان‌تر‌ است و پروردن اندیشه در سر از همه کار دشوارتر."

لطفا برای خواندن ادامه‌ی متن بر روی دکمه‌ی «ادامه مطلب» کلیک کنید.



معرفی داستان کوتاه پیرمرد فرتوت با بال‌های بسیار عظیم

بال‌ها آن‌قدر بر اسلوبِ تنِ انسانیِ فرشته طبیعی می‌زد که دکتر به این فکر فرو رفت که چرا انسان‌های دیگر بال ندارند؟

ستایش‌ نامه
پیش از هر چیز لازم است که از یکی از دوستان نازنینم(کتایون) بخاطر معرفی یکی از قسمت‌های برنامه‌ی «کتاب باز» که به طور خاص اختصاص داشت به «گابریل گارسیا مارکز» و همچنین از خود آقایان «سروش صحت»، «امید رضایی»، «احسان رضایی» و «سعید قطبی‌زاده» بابت این برنامه تشکر می‌کنم.

لطفا برای خواندن ادامه‌ی متن بر روی دکمه‌ی «ادامه مطلب» کلیک کنید.


 



معرفی و خلاصه رمان همیشه شوهر

سر خود را تکان ندهید، درباره‌ی من قضاوت نکنید، من خودم درباره‌ی خودم قضاوت کرده‌ام و الان مدت‌هاست که خودم را محکوم کرده‌ام، مدت‌هاست...! گوش می‌دهید؟

مثلث عشقی، 
موضوعی بود که شدیدا دلم می‌خواست آن را در قالب داستانی به قلمِ نویسنده‌ی محبوبم بخوانم. 
نویسنده‌ای که روان آدم‌ها را می‌شکافد و ریزترین جزئیات آن را به روی کاغذ می‌آورد. 

لطفا برای خواندن ادامه‌ی متن بر روی دکمه‌ی «ادامه مطلب» کلیک کنید.