زندگی یک جغد ایرانی در دنیای کتاب‌ها

این کتاب که داستانی کوتاه بود را با ترجمه‌ی آقای حسین کارگر بهبهانی خواندم و ابتدا میگویم دو ستاره‌ای که به کتاب دادم یکیش بخاطر کیفیت خوب و روان ترجمه بود و دومیش فقط بخاطر تلاشی که نویسنده کرده بود که یک چیزی خوب یا بد نوشته باشه، اما داستان از دید من سراسر پوچ و خیالی نوشته شده بود.

لطفا برای خواندن ادامه‌ی متن بر روی دکمه‌ی «ادامه مطلب» کلیک کنید.

برادران کارامازوف یک شاهکار از داستایفسکی و یکی از برترین رمان‌های تاریخ روسیه است.

لطفا برای خواندن ادامه‌ی متن بر روی دکمه‌ی «ادامه مطلب» کلیک کنید.

تا زنده‌ای نسبت به اونی که اهلی کردیش مسئولی. 

نویسنده رمان را با روزمرگی‌های یک مجروح جنگی در یک بیمارستان صحرایی آغاز می‌کند و به معرفی افکار، دل خستگی‌ها و خواسته‌هایش میپردازد. 
هرچه به جلوتر می‌رویم نویسنده به ما نشان می‌دهد علاقه‌ی خاصی دارد ...

لطفا برای خواندن ادامه‌ی متن بر روی دکمه‌ی «ادامه مطلب» کلیک کنید.

برای این کتاب نوشتن جمله نیازی نیست و مانند همه انقلاب ها از جمله انقلاب ایران با کلمات زیر تفسیرش میکنم:

شاهکاری که اعتراف میکنم حتی یکبار بی
دلیل نتوانستم کنار بگذارمش و طی ۴ روز تمامش کردم.
کتاب را با ترجمه‌ی آقای اصفر رستگار از انتشارات نگاه خواندم، ترجمه‌ی روانی داشت و مشکلی در فهم کتاب نداشتم.
دومین کتابی بود که از داستایفسکی می‌خواندم و آرزویم این است که روزی بتوانیم به علم تکثیر انسان دست پیدا کنیم تا حداقل یک داستایفسکی بسازیم که باز هم برای بشریت بنویسد.
مثل همیشه وارد فضای داستانی رمان نمی‌شوم اما حیفه در مورد جزئیاتی که نویسنده برایمان خلق نکرد حرفی نزنم، جزئیاتی که وقتی از داستایفسکی می‌خوانیم می‌توانیم خود را درون داستان در کنار شخصیت‌ها حس کنیم. نویسنده آنقدر در توصیف شخصیت خلاق و ماهر است که درگیری‌های درونیِ راسکلنیکف را به زیبایی هرچه تمام‌تر روی کاغذ آورد چه قبل جنایت چه بعد آن.

خواندن این رمان ارزشمند را به تمام دوستانم پیشنهاد می‌کنم، کتاب را بخوانید و به دوستانتان هدیه دهید.

این کتاب را با ترجمه‌ی آقای جلال آل احمد خوندام، به شخصه اصلا از ترجمه راضی نبودم اما در مورد خود کتاب باید بگویم روند داستان خوب بود، داستایفسکی به شخصیت داستان خوب پرداخت، به روحیات و به افکار یک قمارباز بخوبی پرداخت، اینکه در شرایط لحظه‌ای دیدگاهش چیه و دنیا را چطور میبیند، از چه میتواند دل بکند و حتی در بدترین شرایط از چه نمی‌تواند دل بکند، خود کتاب را دوست داشتم اما پیشنهاد میکنم با ترجمه‌ی شخص دیگری بخوانید.

نویسنده از همان ابتدا داستان را مهیج آغاز کرد و به جزییات حوادث خوب پرداخت. 
اینکه بدانیم انسان ها همیشه اونی نیستن که الان هستند و باید آن‌ها را در موقعیت‌های مختلف شناخت. روند داستان یکنواخت بود اما به هیچوجه کسل کننده نبود به شکلی که نمی‌شد کتاب را روی زمین گذاشت. اگر نقدی وارد باشه تنها به انتهای کار می‌شه اشاره کرد که به نظر نویسنده کمی سریع پایان داستان رو جمع کرد اما خب اگر هم اینکار را نمی‌کرد ممکن بود آن موقع بگوییم آخر داستان را کش داده، در کل کتاب خوبیه و پیشنهاد میکنم بخوانید.

لطفا برای خواندن ادامه‌ی متن بر روی دکمه‌ی «ادامه مطلب» کلیک کنید.