امروز: سه شنبه، 16 اردیبهشت 1404

زندگی یک جغد ایرانی در دنیای کتاب‌ها

معرفی و خلاصه کتاب جهالت

جهالت عنوان ترجمه‌ی فارسی این کتاب در ایران است. 
شخصا جهالت را انتخاب مناسب و خوبی برای کتاب نمی‌دانم. من ترجمه‌ی فارسی را در اختیار نداشته و بررسی نکرده‌ام اما با توجه نوع قلم کوندرا، با چشم‌های بسته می‌توانم بگویم که به احتمال بسیار زیاد مورد سانسور قرار گرفته است.

میلان کوندرا نویسنده‌ی خاصی است که دنیا نظیر او را ندیده است.
او به کمک المان‌هایی همچون عشق، روابط، تاریخ، سیاست و خاطرات، داستانش را به شکلی خلق می‌کند که از  ابتدا تا انتها خواننده را همراه خود نگاه می‌دارد. کوندرا را دوست دارم چون روح و روان شخصیت‌هایش را جویده و به مقابل خواننده تف می‌کند اما به خود اجازه‌ی قضاوت شخصیت و کردارش را به خود نمی‌دهد و این مهم را به خواننده‌ی خود می‌سپارد.

لطفا برای خواندن ادامه‌ی متن بر روی دکمه‌ی «ادامه مطلب» کلیک کنید.



معرفی، بررسی و خلاصه رمان مادراپور

آغازی هیجان‌انگیز، پرداختی حوصله سر بر و پایانی باشکوه.
بر کسی پوشیده نیست که روبر مرل به عنوان سلطان داستان‌نویسی، یکی از نویسنده‌های محبوب من است که بدون استثنا به سراغ هر رمانی از او می‌روم، من را شگفت‌زده می‌کند. از این تریبون از کتایون که در گذشته‌ی نه چندان دور، زمانی که جوان‌تر بودم، موجبات آشنایی من را با قلمش فراهم کرد تشکر و دستش را از راه دور به گرمی بفشارم.

لطفا برای خواندن ادامه‌ی متن بر روی دکمه‌ی «ادامه مطلب» کلیک کنید.



معرفی و بررسی رمان اورلیا

ذهنی بیمار که هزیان آفرید.
این روزها «شرق بهشت»، یکی از شاهکارهای استاین بک را در دست دارم، اما به خاطر سفری که امروز عصر جهت تماشای فوتبال به شهر منچستر داشتم، تصمیم گرفتم کتاب را با خودم حمل نکنم تا دست و پایم را نگیرد. وقتی سوار قطار شدم، در اپلیکیشن طاقچه به دنبال داستانی گشتم که بتوانم در طول مسیر مطالعه کنم و حین جستجو به یاد «اورلیا» افتادم...

لطفا برای خواندن ادامه‌ی متن بر روی دکمه‌ی «ادامه مطلب» کلیک کنید.



معرفی و خلاصه رمان زندگی در پیش رو

هیچ چیزی کریه‌تر از این نیست که به زور زندگی را توی حلق آدم‌هایی بچپانند که نمی‌توانند از خودشان دفاع کنند و نمی‌خواهند به زندگی کردن ادامه بدهند.
 آیا می‌شود بی این‌که کسی را دوست داشته باشیم، زندگی کنیم؟

نوشتن حتی در حد چند سطر، برای آدم‌هایی مثل من که همیشه حرفی برای زدن پیدا می‌کنند نیز گاهی کاری سخت و دشوار می‌شود!
چه کتابی بود! سه کام حبس مومو برای رسیدن به رستگاری...

لطفا برای خواندن ادامه‌ی متن بر روی دکمه‌ی «ادامه مطلب» کلیک کنید.