ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل بیتو به جان آمد وقت است که بازآیی
گویا خون به جگر شدن حین و پس از خواندن رمانهای عباسآقای معروفی اجتنابناپذیره!
زخم «سمفونی مردگان» نخستین رمانی که از عباسآقا خواندهام هنوز روی قلبم تازه بود که این رمان از راه رسید...
البته پس از سمفونی مردگان به سراغ کتابهای دیگرش «فریدون سه پسر داشت» و «ذوبشده» رفته بودم اما آن دو کتاب محیطی کاملا متفاوت از این دو رمان دارد و باید سبک نوشتن اینها را از هم جدا کرد.
داستان هر دو رمان در دوران ملتهب حکومت رضاشاه و به خصوص زمان حملهی روسها به ایران به وقوع میپیوندد، آیدین در سمفونی مردگان گرفتار جامعهي به شدت پدرسالار بود و نوشا در سال بلوا گرفتار در جامعهای به شدت زنستیز و قطعا به همین منظور است که عباسآقا در ابتدای کتاب مینویسد:
«با احترام و یاد سیمین دانشور و سیمین بهبهانی کتاب را به مادرم پیشکش میکنم.»
لطفا برای خواندن ادامهی متن بر روی دکمهی «ادامه مطلب» کلیک کنید.