معرفی، بررسی و خلاصه رمان زن در ریگ روان
هیچکس نمیتواند کافکا شود، اما اگر نویسندهای خیلی هنرمند باشد... میتواند وامدار قطرهای از دریای نبوغ کافکا باشد.
از آنجایی که هرجا نامی از «مهدی غبرایی» در میان باشد، تن و بدن من کاملا غیرارادی میلرزد، نسخهی انگلیسی کتاب که ترجمهی آقای دیل سندرز (دکتر و زبانشناس ژاپنی) است را یافته و از روی آن مطالعه کردم.
گهگاهی متن کتاب را با ترجمهی فارسی کتاب نیز مقایسه کردم، و برخلاف تعریف و تمجید برخی کاربران در گودریدز، من هیچ نکتهی مثبتی در ترجمهی آقای غبرایی ندیدم. مهدی غبرایی همانی بود که همیشه بوده...
مترجمی با دایرهی لغات کم، بینمک بازی در هنگام ترجمه، استفاده از لغات قلمبه شاید برای اینکه بگوید من مترجم خاصی هستم! و ترجمهای ماشینی و کلمه به کلمه که متنی بیکیفیت را به خواننده ارائه میکند که گاه خواننده باید چند بار یک پاراگراف را بخواند تا بفهمد مترجم چه نوشته!
این نوع ترجمه از دید من فقط و فقط تن استاد فرهاد غبرایی که ترجمه را وارد خانه و خانوادهشان کرد را در گور میلرزاند.
لطفا برای خواندن ادامهی متن بر روی دکمهی «ادامه مطلب» کلیک کنید.