امروز: چهارشنبه، 17 اردیبهشت 1404

زندگی یک جغد ایرانی در دنیای کتاب‌ها

معرفی داستان کوتاه وقایع‌ نگاری مرگ اعلام‌ نشده

وقایع‌نگاری مرگی اعلام شده، 
داستانی در ژانر معمایی به قلمِ گابوی عزیزم است که همانطور که از نامش پیداست داستانی‌ست که به قتلِ مردی عرب به نامِ «سانتیاگو نصار» می‌پردازد.
این داستان نیز همانند سایر نوشته‌های گابو مشخصه‌هایی داشت که به نوعی امضای گابو به حساب می‌آیند، از جمله: تکنیک پس و پیش کردن زمان، طنزهای مختص مردم امریکای جنوبی و از همه مهمتر سبک شخصی سازی شده‌ی رئالیسم جادویی که مرزهای خیال و واقعیت را در هم مخلوط می‌کرد اما به عنوان شخصی که عاشق گابو هست اعتراف می‌کنم به هیچوجه در این داستان از هیچ‌کدام از المان‌های گابو خوشم نیامد و آن حسی که همیشه پس از خواندن داستان‌ها و رمان‌هایش داشتم را تجربه نکردم.
باتوجه به حجم داستان،‌ طبیعی‌ست که به محتوا ورود نکنم اما اگر بخواهم کل کتاب را در چند کلمه خلاصه کنم به کلمات: ۱-پرده بکارت ۲-رابطه قبل از ازدواج ۳-قتل ناموسی. همین و تمام!

لطفا برای خواندن ادامه‌ی متن بر روی دکمه‌ی «ادامه مطلب» کلیک کنید.



معرفی داستان کوتاه برگ باد

گفتار اندر ستایش گابو
گابوی عزیزمممممممم، من شما را خیلی دوست دارم❤️
اتصالِ این داستانِ شیرین به بخشی از موضوعِ ابررمانِ «صدسال تنهایی» که دومین رمانِ برتر و مورد علاقه‌ی من است، نه تنها همانند داستان «کسی نیست به سرهنگ نامه بنویسد» برای من منجر به خاطره‌بازی شد بلکه باعث شد اتفاقات و لحظات سختی که امروز داشتم را راحت‌تر تحمل کنم و از خواندنِ هر سطرِ این داستان لذت ببرم.
امضای گابو در هر صفحه از داستان به چشم می‌آمد، همان المان‌های همیشگی و صدالبته استفاده از طنزِ شیرینِ مختصِ مردمِ امریکای لاتین، همه و همه باعث شد امروز لحظات خوشی را با داستانِ گابو تجربه کنم و از این تریبون برای روحِ گابوی عزیزم طلبِ شادی می‌کنم🙏🏻




معرفی داستان کوتاه کسی نیست به سرهنگ نامه بنویسد

گفتار اندر ستایش گابو
گابوی عزیزمممممممم، من شما را خیلی دوست دارم❤️
اتصالِ این داستانِ شیرین به بخشی از موضوعِ ابررمانِ «صدسال تنهایی» که دومین رمانِ برتر و مورد علاقه‌ی من است، نه تنها برای من منجر به خاطره‌بازی شد بلکه باعث شد از خواندنِ هر سطرِ این داستان لذت ببرم.
امضای گابو در هر صفحه از داستان به چشم می‌آمد، همان المان‌های همیشگی و صدالبته استفاده از طنزِ شیرینِ مختصِ مردمِ امریکای لاتین، همه و همه باعث شد امروز لحظات خوشی را با داستانِ گابو تجربه کنم و از این تریبون برای روحِ گابوی عزیزم طلبِ شادی می‌کنم🙏🏻

لطفا برای خواندن ادامه‌ی متن بر روی دکمه‌ی «ادامه مطلب» کلیک کنید.



معرفی، بررسی و خلاصه رمان صد سال تنهایی

آخیششششش، روحم به اورگاسم رسید. :)

گفتار اندر ستایش نویسنده
آقای گابریل گارسیا مارکز، تو چنین خوب چرایی؟!؟
برای خودم متاسفم که آنقدر دیر به سراغ آثار گابو شتافتم! برای من که پس از ماه‌ها زندگی در کتاب‌های «هاروکی موراکامی» که عاشقانه او را ستایش می‌کنم، به یک‌باره قدم به دنیای او می‌گذاشتم. شاید در ابتدا سخت بود که فکر کنم خو گرفتن با قلم او به شیرینی عسل می‌ماند، اما خواندن تنها چند صفحه کافی بود که به خود بگویم:
خود خود لعنیشهههه، همونی که دنبالش بودی :)

لطفا برای خواندن ادامه‌ی متن بر روی دکمه‌ی «ادامه مطلب» کلیک کنید.



معرفی داستان کوتاه راننده شب

راننده شب، حقیقتا نامی برازنده برای این داستان کوتاهِ پوچ و تهی از محتوا بود :))
داستانِ یک کارمند که خسته از سر کار به خانه بر میگردد و سر سفره شام از خانواده‌اش انرژی لازم را برای رانندگی در شب بدست می‌آورد البته نه همان رانندگی که ما مردمِ عادی می‌کنیم٬ برای اینکه در تاریکی‌ِ شب و خیابان‌های خالی آدمی را جایی پیدا کند و با سرعت به او بکوبد تا روحش ارضا شود و مجددا جهت خواب به خانه برگردد تا برای صبحِ کاریِ بعد آماده شود!

لطفا برای خواندن ادامه‌ی متن بر روی دکمه‌ی «ادامه مطلب» کلیک کنید.