امروز: چهارشنبه، 17 اردیبهشت 1404

زندگی یک جغد ایرانی در دنیای کتاب‌ها

معرفی داستان کوتاه عزیزم

چه داستانِ کوتاه عجیب و اندوهناکی بود!
شخصیت اصلی این داستان زنی به نام النکا است. خواننده حین خواندن داستان احساس می‌کند او هیچ اندیشه و اراده‌ای از خود ندارد و زنی به شدت وابسته است که نیروی پیشران خود را از افرادی می‌گیرد که به آن‌ها علاقه‌مند می‌شود. اما مگر چنین چیزی قابل تحمله؟ چخوف در داستانش میگه:
"چقدر وحشتناکه آدم از خودش فکر و ایده‌ای برای زندگی نداشته باشه!"
شخصا نه تنها چنین زنانی باب دلم نیستند، بلکه از زن‌های وابسته و تهی به شدت متنفرم و معتقدم زن تا به استقلال نرسد نمی‌تواند شخصیت تاثیرگذاری باشد.

لطفا برای خواندن ادامه‌ی متن بر روی دکمه‌ی «ادامه مطلب» کلیک کنید.



معرفی و خلاصه رمان اتاق شماره ۶

ضیافت آشتی کنان سهیل با چخوف به صرف شام، شیرینی و شراب

گفتار اندر ضیافت آشتی کنان
شاید بی‌خود نیست که قدیمی‌ها گفته‌اند: تا سه نشه بازی نشه!
شاید انتخاب‌های من جهت شروع خواندن چخوف اشتباه بوده!
اما هرچه که بود، خوشحالم که به حرف و پیشنهاد دوستانم گوش جان سپردم و به سراغ داستان «اتاق شماره ۶» آمدم.

لطفا برای خواندن ادامه‌ی متن بر روی دکمه‌ی «ادامه مطلب» کلیک کنید.



معرفی نمایشنامه سه خواهر

سرنوشت همین است، فراموشمان خواهند کرد. 
هیچ کاری نمی‌شود کرد. تمام آن‌چه را که جدی، بزرگ و پراهمیت می‌دانیم با گذشت زمان فراموش و بی‌اهمیت خواهد شد.

بخاطر دارم نخستین بار با داستان کوتاهی به نام «شرطبندی» به سراغ چخوف رفتم اما بنا به علل مختلف از خواندن آن لذت نبردم، گویی یک چیز مهم کم داشت.
مدتی قبل در رمانی که از موراکامی عزیزم خوانده بودم کنجکاو شدم که بار دیگر از چخوف چیزی بخوانم و  امروز پس از حدود ۸ ماه از دیدار نخست به سراغ یک نمایشنامه از او آمدم.

لطفا برای خواندن ادامه‌ی متن بر روی دکمه‌ی «ادامه مطلب» کلیک کنید.