امروز: چهارشنبه، 17 اردیبهشت 1404

زندگی یک جغد ایرانی در دنیای کتاب‌ها

معرفی کتاب خود دوست‌داشتنی من

عنوان اصلی کتاب «جین، روباه و من» است و نمی‌دانم چرا چنین نامی برای این کتابِ مصورِ دوست داشتنی انتخاب شده اما از نامِ کتاب که بگذریم نمی‌توانیم از زیبایی‌های بصریِ این کتاب بگذریم که کار خانم «ایزابل آرسنائولت» تصویرگرِ کانادایی‌ست. 
داستانِ کتاب در موردِ دختری چاق و نسبتا فقیر است که به واسطه‌ی اضافه وزنش دوستی ندارد و در مدرسه موردِ تمسخرِ همکلاسی‌هایش قرار می‌گیرد و اوقاتِ بیکاری و تنهاییِ‌ خود را با خواندنِ رمانِ «جین ایر» سپری می‌کند تا اینکه مدرسه برای آن‌ها اردویی ترتیب می‌دهد و... .

لطفا برای خواندن ادامه‌ی متن بر روی دکمه‌ی «ادامه مطلب» کلیک کنید.



معرفی و خلاصه رمان ناگازاکی

ناگازاکی، رمانی کوتاه برگرفته از داستانی واقعی‌‌ به قلمِ «اریک فی» نویسنده‌ی فرانسوی‌ست.
داستان در موردِ مردی ۵۶ساله و کارشناسِ هواشناسی به نامِ «شیمورا» که به تنهایی در خانه‌ای در حاشیه‌ی شهر «ناگازاکی» زندگی‌‌ می‌کند. 

همه چیز از آنجا شروع می‌شود که او به جابجایی لوازم خانه به خصوص کم شدنِ خوردنی‌ها در یخچالِ خانه‌اش مشکوک می‌شود تا سر انجام به این نتیجه ‌می‌رسد که دوربینی در خانه نصب کند و وقتی در خانه نیست به مونیتورِ خانه بپردازد، تا اینکه... .




معرفی و خلاصه رمان مرگ ایوان ایلیچ

در طولِ زندگی دلایل و تجاربِ زیادی برای اشک ریختن داشته‌ام اما ۲ بارِ آن بدونِ اینکه ربطی به زندگیِ‌ خودم داشته باشد کاملا ناخودآگاه اشک از چشمانم جاری شد: یکبار هنگام تماشای سریال «هوم لند» در سکانس کشته شدنِ «نازنین بنیادی» و دومی هنگامِ خواندنِ این کتاب.
دستِ خودم نبود اما وقتی پسرِ ایوان ایلیچ دست پدرِ در حالِ مرگش را بوسید یاد گریه‌هام پشتِ در اتاقِ عملِ پدرم افتادم و... .

راستش رو بخواهم بگویم کتاب رو حدودا ساعت ۱۴ تمام کردم اما به اندازه‌ای روح و روانم بهم ریخته بود و داستانِ کتاب من را درگیرِ گذشته کرد که دل و دماغِ انجام هیچ کاری رو نداشتم.
بگذریم،‌ زندگی ادامه دارد...

لطفا برای خواندن ادامه‌ی متن بر روی دکمه‌ی «ادامه مطلب» کلیک کنید.



معرفی، خلاصه و بررسی رمان سرزمین عجایب بی‌رحم و ته دنیا

سرزمین عجایب بی‌رحم و ته دنیا اثر هاروکی موراکامی

سرزمین عجایب بی‌رحم و ته دنیا، 
رمانی‌ست تلفیقی از سبک‌های رئالیسم جادویی و علمی تخیلی، نوشته‌ی «هاروکی موراکامی» نویسنده‌ی مشهور، خلاق و دوست داشتنیِ ژاپنی که همانندِ رمانِ دیگری از او یعنی «کافکا در ساحل» که البته حدودا ۱۷ سال پس از این رمان منتشر شد به دو داستانِ مجزا اما کاملا مرتبط به هم می‌پردازند و هر دو داستان همزمان با هم به شکل موازی پیش می‌رود.

لطفا برای خواندن ادامه‌ی متن بر روی دکمه‌ی «ادامه مطلب» کلیک کنید.



معرفی داستان کوتاه و ما باران را فروختیم

نامِ داستانی‌ست کوتاه به قلمِ «کارمن نارانخو» نویسنده‌ی کاستاریکایی که با قلمش طنزی تلخ، خواندنی و عبرت‌ آموز خلق کرد. 
داستان در کشور کاستاریکا رخ می‌دهد، روزگاری کشور در آستانه‌ی ورشکستگیِ مالی قرار می‌گیرد و به واسطه‌ی سررسید شدنِ اصل و فرعِ وام‌های بین‌المللی  دولت‌مردانش به چه کنم چه کنم افتاده‌اند در حدی‌که رئیس جمهورش به طرحی همچون وضع مالیات بر مصرفِ اکسیژنِ هوا فکر می‌کند!

لطفا برای خواندن ادامه‌ی متن بر روی دکمه‌ی «ادامه مطلب» کلیک کنید.



معرفی و خلاصه شاهنامه (دفتر سوم)

پیش از هر نقل و سخن٬ از جناب آقای دکتر جلال خالقی مطلق بابت سال‌ها تلاش جهت تصحیح و تشریح شاهنامه‌ی فردوسی٬ جناب آقای دکتر امیر خادم به جهت راه‌اندازیِ پادکستِ شاهنامه‌خوانی که آنقدر شیوا٬ روان و دوست‌داشتنی هر هفته به طور مرتب اپیزودِ جدید را بارگذاری می‌کنند که عاشقِ شاهنامه می‌شوید و در نهایت از دوستانِ عزیزم که در این وب‌سایت پس از اینکه ناراحتیِ خود را در عدمِ توانِ خواندن٬ درک و فهمِ‌ این اثرِ با ارزش به اشتراک گذاشتم به یاری من شتافتند و من را با پادکستِ جناب دکتر امیر خادم و تصحیحِ ۸جلدیِ شاهنامه به قلمِ دکتر جلال خالقی مطلق آشنا نمو‌دند تا من نیز از لذتِ خواندنِ داستان‌های زیبا و خواندنیِ‌ شاهنامه بی‌بهره نمانم٬ صمیمانه تشکر می‌کنم.

لطفا برای خواندن ادامه‌ی متن بر روی دکمه‌ی «ادامه مطلب» کلیک کنید.



معرفی داستان کوتاه مرگ

مرگ، داستانی کوتاه؟!؟ نه نه، بهتر است بگوییم انشایی به قلمِ صادق هدایت که اگر من معلم بودم به او نمره‌ی ۱۸ می‌دادم اما چون آنقدر کوتاه است که از نظرِ بنده‌ی حقیر دارای استاندارد‌های یک داستانِ کوتاه نیست با توجه به علاقه‌ام به صادق هدایت با نیم ستاره ارفاق برای او ۳ستاره منظور می‌کنم ;)

لطفا برای خواندن ادامه‌ی متن بر روی دکمه‌ی «ادامه مطلب» کلیک کنید.



معرفی و خلاصه رمان جنوب مرز غرب خورشید

«جنوبِ مرز، غربِ خورشید» رمانی به قلمِ «هاروکی موراکامی» نویسنده‌ی نامدار، مشهور و دوست داشتنیِ ژاپنی‌ست که در دسته‌ی رمان‌های به سبک رئال(واقع گرایانه) با پایانِ بازِ او جای می‌گیرد.در ابتدا مقداری در مورد نامِ کتاب می‌نویسم:
«South of the Border»
یا به فارسی «جنوبِ مرز» نامِ موزیکی به سبک جاز است که در سال ۱۹۳۹ توسطِ «جیمی کِنِدی» نوشته، توسط «مایکل کار» میکس و تنظیم و نهایتا توسط آقایان «جین اتری» و «شپ فیلدز» اجرا گردید و در فیلمی به همین نام نیز از آن استفاده شد. در این رمان شخصیت اول داستان(هجیمه) این موزیک را برای اولین بار در کودکی از روی یک صفحه در خانه‌ی دوستِ دخترش(شیماموتو) می‌شنود و این موزیک در تمامِ‌ عمر در ذهنِ آنان جای می‌گیرد.

لطفا برای خواندن ادامه‌ی متن بر روی دکمه‌ی «ادامه مطلب» کلیک کنید.



معرفی و خلاصه شاهنامه (دفتر دوم)

پیش از هر نقل و سخن٬ از جناب آقای دکتر جلال خالقی مطلق بابت سال‌ها تلاش جهت تصحیح و تشریح شاهنامه‌ی فردوسی٬ جناب آقای دکتر امیر خادم به جهت راه‌اندازیِ پادکستِ شاهنامه‌خوانی که آنقدر شیوا٬ روان و دوست‌داشتنی هر هفته به طور مرتب اپیزودِ جدید را بارگذاری می‌کنند که عاشقِ شاهنامه می‌شوید و در نهایت از دوستانِ عزیزم که در این وب‌سایت پس از اینکه ناراحتیِ خود را در عدمِ توانِ خواندن٬ درک و فهمِ‌ این اثرِ با ارزش به اشتراک گذاشتم به یاری من شتافتند و من را با پادکستِ جناب دکتر امیر خادم و تصحیحِ ۸جلدیِ شاهنامه به قلمِ دکتر جلال خالقی مطلق آشنا نمو‌دند تا من نیز از لذتِ خواندنِ داستان‌های زیبا و خواندنیِ‌ شاهنامه بی‌بهره نمانم٬ صمیمانه تشکر می‌کنم.

لطفا برای خواندن ادامه‌ی متن بر روی دکمه‌ی «ادامه مطلب» کلیک کنید.



معرفی و خلاصه رمان اسپوتنیک دلبند من

کتابی به قلمِ «هاروکی موراکامی» نویسنده‌ی نامدار، مشهور و دوست داشتنیِ ژاپنی که از دسته‌ی رمان‌های به سبکِ مجیکال رئالیسمِ اوست.

نام کتاب: «اسپوتنیک» نامِ ماهواره‌ای است که در سال ۱۹۵۷ توسط شوروی به مدار زمین پرتاب شد، آن ماهواره یک سرنشین داشت(یک سگ به نام لایکا) و آن سگ نخستین جانوری بود که پا در مدارِ کره‌ی زمین می‌گذاشت، تنهاییِ آن سگ الهام بخشِ انتخابِ نام برای موراکامی بود به همین دلیل است که در کتاب از زبانِ راوی می‌خوانیم:
«آخه چرا آدم­ها بایستی تا این حد تنها باشن؟ اصلا هدفش چیه؟ نه، واقعا؟ میلیون­ها میلیون آدم تو این دنیا چشم­شون به بقیه­س تا بلکه یکی پیدا بشه و بیاد اون­ها را از تنهایی در بیاره ولی باز آخرش همه­شون تنهان و غرق در انزوا و خودشون تو عزلت نامحسوسی حبس می­کنن. آخه چرا؟ یعنی زمین فقط به این خاطر شده زمین که به بشر تنها غذا برسونه؟»

لطفا برای خواندن ادامه‌ی متن بر روی دکمه‌ی «ادامه مطلب» کلیک کنید.