دختری که رهایش کردی اثر جوجو مویز
قبل از نظرم در مورد کتاب، در ابتدا بگویم که این کتاب رو با ترجمهی خانم کتایون اسماعیلی خواندم و ترجمهی روانی داشت. در مورد کتاب نویسنده دو داستان را بصورت مجازی در فاصله زمانی حدود یکصد سال روایت کرد و ماجرا را از دید دو زن به نامهای سوفی و لیو بیان کرد.
داستان کتاب کشش خوبی داشت و اینطور بود که شما را دلزده نمیکرد و دوست داشتید بدانید چه اتفاقاتی در گذشتهی مبهمِ سوفی رخ داده اما از دید من نویسنده یک جاهایی زیادی داستان رو دراماتیک و خیالپردازانه روایت کرده، حالا اگر از روایتش از برخورد یک فرماندهی نازی با یک زن گرفته فاکتور بگیریم در آخر کتاب رسما کاراکتر پل را تبدیل به یک کاراگاهی کرده بود که چشمشو میبست و یک مدرک کشف میکرد که کمی داستان را غیر واقعی نمایش میداد. نسبت به سهگانهی قبلی که از خانم جوجو مویز خوانده بودم این کتاب را بیشتر پسندیدم اما چون قبل این کتاب ۳ اثر از داستایوفسکی خواندهام نمیتوانم نمرهي بالایی به این کتاب بدهم اما به دوستانی که دوست دارند داستانی را بخوانند و باهاش سرگرم بشوند پیشنهاد میکنم در وقت آزاد خود این کتاب را مطالعه کنند.