شرح حال یک الاغ در حال مرگ اثر صادق هدایت
صادق هدایت در سال ۱۲۹۶ تحصیلات خود را در مقطع متوسطه در مدرسهی سن لویی که یک مدرسهی فرانسوی بود آغاز کرد. سالها بعد معتقد بود تحصیل در این مدرسه موجبات آشنایی او را با ادبیات جهان فراهم آورده است، و در همین دوران بود که به گیاهخواری روی آورد. در حالیکه سخت مشغول درس خواندن بود، در سال ۱۳۰۳ کتابی کم حجم با عنوان انسان و حیوان، منتشر کرد که در آن مهربانی با حیوانات را ترویج میکرد، و در همان سال در مجلهی وفا، داستان کوتاهی به نام «شرح حال یک الاغ هنگام مرگ» را منتشر کرد. هدایت پس از فارغالتحصیلی از مدرسهی سن لویی به بلژیک مهاجرت کرد و تحصیل را در آنجا ادامه داد و چند سال بعد در سال ۱۳۰۶ در برلین کتاب فواید گیاه خواری را چاپ و منتشر کرد، و البته تا آخر عمر خود نیز گیاهخوار ماند.
در تعدادی از داستانهای او نگاه به حیوان و حیواندوستی بر خواننده پوشیده نمیماند که معروفترین آنها سگ ولگرد است اما خب انسان و حیوان که بعدها در پاریس آن را بازنویسی و شاخ و برگ بیشتری به آن داد، و همچنین شرح حال یک الاغ در حال مرگ از نخستین داستانهای اوست. الاغی ستمدیده با سهلانگاری صاحبش در شمیران با اتومبیلی تصادف کرده و پایش شکسته است. او را کشان کشان به کنار جاده کشیدهاند تا جان بدهد و هدایت از زبان او سخن میگوید.
انتظار نداشتم هدایت در دورانی که یک بچه مدرسهای بود داستانی در سطح و اندازههای نامش بنویسد و اگر دو ستاره برایش درج کردهام تنها به این خاطر است که در حق نمراتی که برای سایر آثارش تخصیص دادهام ظلم و ناحقی نشود. قلم هدایت در این داستان خام است. گویی نقصی در بیان دارد که نمیتواند حرفی که در سینه دارد را راحت و کامل بیان کند اما خوانشش ساده است و به سادگی میتوان حرفش را فهمید. داستان آنقدر کوتاه است که در یک سفر کوتاه درون تاکسی یا مترو میتوان آن را خواند. من این داستان را برایتان خوانده و در یوتوب منتشر کردهام، بنابراین در صورت علاقه میتوانید به کانال یوتوب مراجعه نمایید و یا از طریق زیر به تماشای آن بنشینید👇🏻
[media=https://youtu.be/tvpBHqb0Zco]