امروز: سه شنبه، 16 اردیبهشت 1404

زندگی یک جغد ایرانی در دنیای کتاب‌ها

11/13 1404

ساقه بامبو اثر سعود السنعوسی

تقدیم به دیوانه‌هایی که شبیه آدم‌های دیوانه نیستند...
دیوانه‌هایی که مثل هیج‌کس نیستند جز خودشان🚶🏻‍♂️
ساقه بامبو در سال ۲۰۱۳ برنده‌ی جایزه‌ ادبی بوکر عربی شد. اینکه بوکر عربی چیست و به چه کسی یا اثری اهدا می‌شود را به همراه شرحی مفصل‌تر از داستان به همراه تحلیل محتوای کتاب در ویدئویی پرداخته و آن‌را در یوتوب آپلود نموده‌ام. پس در صورت علاقه یا نیاز به محتوای بیشتر می‌توانید از طریق لینک زیر به تماشای آن بپردازید:

روزی روزگاری در کشور فیلیپین دختری به نام ژوزفین زندگی می‌کرد. او مادری بیمار و پدری معتاد به قمار داشت که هر چه در زندگی داشت را پای خروس‌هایش برای خروس جنگی می‌گذاشت. ژوزفین برادری بزرگتر به نام پدرو داشت که هیچ کاری به خانواده نداشت و سرش در لاک زندگی خودش بود. خواهر بزرگ‌تری به نام آیدا داشت. آیدا توسط پدر قماربازش به دلالی سپرده شد تا در کاباره‌ها کار کند و این چنین بود که آیدا در دنیای شب به جایگاه رفیع و البته پستی دست یافت.
پس از حاملگی آیدا و اخراجش از کاباره، عملا منبع درآمد خانواده قطع شده بود و مادرشان که بیمار بود و خرج درمان را نداشت روز به روز به مرگ نزدیک می‌شد.
پس از تولد میرلا، آیدا آزادی خود را با ایستادن مقابل پدرش بدست آورد و به او فهماند که دیگر نمی‌تواند جسم او را بفروشد. پدر وقتی دید از آیدا چیزی کاسب نمی‌شود اینبار به فکر فروش ژوزفین افتاد که تنها ۲۰ سال داشت. ژوزفین برای فرار از سرنوشت خواهرش، به شکلی که در داستان می‌خوانیم با ضمانت دکان‌دار محل از هندی‌های نزول‌خوار پول قرض می‌کند و با پرداخت آن به واسطه‌های کاریابی و ضمن تعهد به پرداخت نیمی از حقوق خود به آن‌ها بابت حق سهم کاریابی، برای خدمتکاری عازم کشور کویت می‌شود.
ژوزفین باید به جایی دور مهاجرت و کلفتی مردمانی غریب را می‌کرد، نیمی از حقوقش را به بنگاه کاریابی و بخشی از حقوقش را بابت سود نزولی که از هندی‌ها گرفته بود می‌پرداخت اما با همه‌ی این موارد خوشحال و راضی بود که دست‌کم سرنوشتی چون آیدا نصیبش نمی‌شود.
در کویت وارد عمارت طاروف می‌شود و آن‌جا به شکلی که در داستان می‌خوانیم کم کم عاشق پسر خانواده یعنی راشد می‌شود. راشد مرد جوانی بود که اهل مطالعه  بود و نوشتن را آغاز کرده بود و دوست داشت اولین رمانش را به چاپ برساند.
راشد نه به شکل رسمی بلکه به شیوه‌ی غیررسمی ژوزفین را به عقد خود در می‌آورد و ‌پس از آن ژوزفین باردار می‌شود. پس از اطلاع از بارداری و زایمان ژوزفین، غنیمه یعنی مادر راشد، ابتدا به ژوزفین تهمت می‌زند که با خدمتکاران رابطه برقرار کرده اما با اعتراف پسرش همچنان به ازدواج آن‌ها ترتیب اثر نمی‌دهد و چون در کویت رسومات و روابط بسیار اهمیت داشت. غنیمه معتقد بود در صورت اطلاع سایر مردم از اینکه پسرش با کلفتی فیلیپینی ازدواج کرده و صاحب فرزند شده، دیگر هیچ خواستگاری برای دخترهایش نخواهد آمد و برای جلوگیری از این ننگ، ژوزفین را اخراج می‌کند و سپس ژوزفین با قولی که از راشد می‌گیرد مبنی بر اینکه او هیچ وقت پسرش را که عیسی یعنی نام پدرش را برای او نام نهاده بود، رها نمی‌کند و روزی او را به کویت می‌آورد راضی می‌شود که به کشورش یعنی فیلیپین بازگردد.
عیسی در کویت از پدری مسلمان متولد شده بود و با ورودش به فیلیپین، مادرش نام او را به انگلیسی ژوزه نام نهاد که البته در فیلیپین هوزیه تلفظ می‌شد.
سال‌ها راشد به عنوان نفقه برای ژوزفین پول می‌فرستاد و آن‌قدر آن پول کافی بود که ژوزفین هم امورات خود و پسرش را بگذراند و هم پولی برای قمار و ساکت کردن پدرش به او بپردازد تا اینکه راشد از دنیا غیب شد.
تا به اینجا به اندازه‌ای از داستان کتاب را بیان کردم که بگویم عیسی یا هوزیه چگونه و از کجا به وجود آمد. ما داستان زندگی او پیش از تولد تا پس از ازدواجش را در کتاب خواهیم خواند. اما از ورود به داستان زندگی عیسی یا هوزیه خودداری می‌کنم و خواندنش را شما کتاب‌ دوست‌های عزیز می‌سپارم.

اختلاف طبقاتی، فقر، مهاجرت و بحران هویت، المان‌های تشکیل دهنده‌ی رمان آقای السنعوسی‌ بودند. برای من که به عنوان یک مهاجر، زرق و برق شهرهای قطر و امارات را پس از خروج از ایران دیده‌ام، این کتاب یک خاطره‌بازی تلخ بود. 
زرق و برقی که دیدنش برای من آه داشت و حسرت... چگونه این کشورهای خلیجی می‌توانند این گونه در ناز و نعمت، غرق در ثروت زندگی کنند و اکثریت مطلق مردمان کشورم گشنه سر بر روی بالش بگذارند و به هر دری بزنند که برای هر نوع کاری به کشورهای مختلف مهاجرت کنند؟ شاید این آه و حسرت برای مردمان جنوبی ایران در قیاس با من چند برابر سوزناک‌تر هم باشد!
ژوزفین وقتی به کویت می‌رسد و به عمارت طاروف پای می‌گذارد مات و مبهوت بزرگی خانه و المان‌های آن که نمایانگر ثروتی کور و مبهوت کننده بود می‌شود.
در داستان آقای السنعوسی به لطف آشنایی با شخصیت‌های داستان، با طبقات مختلف جامعه‌ی کویت  آشنا می‌شویم و با توجه به سنتی بودن این جامعه تا حدودی می‌توانیم افکار غنیمه در خصوص نپذیرفتن ازدواج پسرش و نوه‌اش عیسی را درک کنیم.
بحران هویت یکی از اساسی‌ترین مفاهیم داستان آقای السنعوسی‌ست. هوزیه در کشور فیلیپین به توسط خاله‌اش آیدا با مسیحیت آشنا شده و به سبب زندگی در خانه‌ی دوستش در دوران مستقل شدن، با بودا آشنا می‌شود. او از کودکی مرتبا از مادرش می‌شنود که آینده و زندگی‌اش در فیلیپین نیست و نباید برای خود برنامه‌ی بلندمدتی بچیند چون زندگی او فقط و فقط در کویت خواهد بود. زادگاهش برایش تبدیل به بتی می‌شود که خوشبختی را در آن می‌جوید و وقتی به کویت می‌رسد با اسلام آشنا می‌شود و حالا در ذهنش یک سه‌ گانه میان بودا، مسیحیت و اسلام شکل می‌گیرد. سوای اختلاف در ادیان او با دوگانگی‌های فیلیپین و کویت روبرو می‌شود.
در مورد بحران مهاجرت در بخشی از کتاب متوجه می‌شویم که هوزیه در بخشی از زندگی خود در زادگاهش یعنی کویت بار دیگر از خانواده‌اش ترد می‌شود و به جای بازگشت به فیلیپین تصمیم به استقلال می‌گیرد. آنجاست که تازه با روی واقعی این کشورها که پول برای مردمانش هیچ و برای مهاجرانش سوهان روح است روبرو می‌شود. اجاره یک آپارتمان کوچک بخش بزرگی از درامد شخص را مطالبه می‌کند و زندگی بار دیگر روی واقعی خود را به مهاجری نشان می‌دهد که دیگر زرق و برق‌هایش به چشم‌هایش نه زیبا بلکه عذاب آور می‌نماید. او به عنوان مهاجر در جامعه‌ای بسته و کوچک سکنا می‌گزیند که همه‌ی مردم تقریبا همدیگر را می‌شناسند و به چشم دیگری به مهاجران نگاه می‌کنند. مهاجران کشورهایی چون پاکستان، افغانستان، ایران، فیلیپین و یا نقاط دیگر را به گونه‌ای دسته بندی کرده‌اند که برای مثال همه می‌دانند که فیلیپینی‌ها برای نوکری آمده‌اند و پاکسانی‌ها مسئول فروش و باربری هستند و ...
نگاه به انسان‌ در این کشورها بر اساس شخصیت نیست بلکه بر اساس بار فقری‌ست که با نام کشور خود حمل می‌کنند و این موارد را آقای السنعوسی به زیباترین شکل ممکن در رمانش جای داده است.
پس از معرفی المان‌های پیشران داستان ساقه بامبو، وقتش است از خلاقیت آقای السنعوسی یاد کنم. او داستانش را به شکلی روایت کرد که زندگینامه‌ی دست‌نویس هوزیه باشد. کتاب را که وا می‌کنیم نام کتاب را به زبان فیلیپینی و نام نویسنده را هوزیه می‌بینیم و نام مترجم را ابراهیم یکی از دوستان هوزیه در کویت و در ادامه یادداشتی از ابراهیم به عنوان یادداشت مترجم می‌بینیم که ابراهیم از سختی‌های ترجمه‌ی این کتاب از زبان فیلیپینی به عربی یاد کرده و در ادامه از خوله یعنی خواهر تنی هوزیه بابت ویراستاری کتاب تشکر ویژه‌ای به عمل آورده است. 
در ایران این کتاب توسط خانم مریم اکبری و آقای عظیم طهماسبی به زبان فارسی ترجمه و نهایتا توسط نشر نیلوفر چاپ و منتشر شده است. من این کتاب را از شیوا، دوست عزیز و با محبتم در پلتفرم طاقچه هدیه گرفتم و از خواندنش لذت بردم. فایل ای‌پاب کتاب در اختیارم بود و جاهایی که شک به سانسور داشتم را مطابقت می‌دادم اما ترجمه را فاقد ایراد دیدم. در برخی جاها مترجم‌ها تلاش کردند با خلاقیت خود و ایجاد برخی تغییراتی در متن داستان، محتوا را در بیاورند که باعث حذفیات نشود هر چند هیچ خوشم نیامد در جایی از کتاب به مردی که «گی» بود، لقب «اوا خواهر» دادند، اما در یک جمع‌بندی نهایی نمره‌ی قبولی را می‌گیرد.
به عنوان حرف آخر، اگر تا حالا از ادبیات عرب کتابی نخوانده‌اید و نمی‌دانید به سراغ چه کتابی بروید، این کتاب‌ فوق‌العاده به شما پیشنهاد می‌کنم.


The Bamboo Stalk is Saud al Sanousi

Saud Alsanousi's "The Bamboo Stalk" delves into themes of class disparity, identity crisis, migration, and poverty against the backdrop of Kuwaiti society. Through the protagonist Josephine's journey from the Philippines to Kuwait, the novel intricately explores the challenges faced by migrants and their struggle for acceptance and belonging.

Josephine's story reflects the harsh realities of poverty and exploitation, as she escapes her family's dire circumstances only to encounter new challenges in Kuwait. The contrast between opulence and destitution vividly portrayed in the novel resonates with the author's own experiences.

The narrative unfolds through Hosea's perspective, highlighting his multifaceted identity shaped by his Filipino roots and Kuwaiti upbringing. His quest for self-discovery amidst societal expectations and cultural clashes underscores the theme of identity crisis prevalent throughout the story.

Alsanousi's creative storytelling, presented as Hosea's autobiography, offers a unique lens through which readers can explore the complexities of migrant life and societal norms. The novel's portrayal of the struggles faced by migrants, including discrimination and economic hardship, resonates deeply with contemporary issues surrounding immigration and globalization.

In conclusion, "The Bamboo Stalk" serves as a compelling introduction to Arabic literature, offering profound insights into the human experience and the universal quest for belonging and acceptance.

ارسال نظر

نام:*
ایمیل:*
متن نظر:
کد را وارد کنید: *
عکس خوانده نمی‌شود