یک گل سرخ برای امیلی اثر ویلیام فاکنر
نسخهی فارسی (فاقد مطالب افشا کننده)
پیش از خواندن فاکنر، کمربندهای خود را ببندید.
فاکنر را به تازگی کشف کردهام و حال سومین نویسندهی محبوب من است. شیوهی روایتش را میپسندم و قلمش برایم جذابیت منحصربهفردی دارد. فاکنر همانند برخی نویسندهها که اسلحه را به سوی خواننده میگیرند و برای شلیک ساعتها با او لاس میزنند نیست... به خواننده فرصت فرار نمیدهد و در کسری از ثانیه درست به وسط پیشانی شلیک میکند و تمام.
پیشتر دو رمان «خشم و هیاهو» و «گور به گور» را از او خوانده و لذتی غیرقابل وصف برده بودم اما امروز با خواندن این داستان کوتاه به تواناییهایش بیش از پیش پی بردم.
نوشتن داستان کوتاه کار هر کسی نیست، چون نویسنده وقت و فضای کافی در اختیار ندارد و باید در استاندرد خاصی حرفش را آغاز، به اندازهی کافی به موضوع پرداخته و نهایتا به بهترین شکل ممکن تمامش کند، که فاکنر در هر سه مورد عالی عمل کرد.
حالا میتوانم بگویم فرقی ندارد رمان باشد یا داستان کوتاه... فاکنر کاملا مسلط و سوار داستانهایش است.
یک گل سرخ برای امیلی، داستان کوتاهیست اندوهناک که به وحشت ختم میشود. داستان زندگی خانم امیلی است که در ابتدای داستان اعلامیهی خاکسپاریش را دریافت میکنیم و سپس با روحش به زندگیاش سفر میکنیم تا بفهمیم از جوانی تا مرگ چه به روز او آمد...
********************************
A Rose for Emily
English Edition (No spoilers)
A sad story that really gets you in the last paragraph!
The story opens with the announcement of Emily’s funeral and then jumps back in time to provide an account of her sad existence from the time of her father turning away suitors, through her father’s death, to another suitor thereafter, to growing old alone. While the story is sad and dark, it takes a startling yet not unexpected twist at the end. Though not a shocker it is still rather horrific in nature. Faulkner’s descriptions of the townspeoples’ concerns and suspicions throughout Emily’s life seem to tip off the reader as to the final outcome.