امروز: سه شنبه، 16 اردیبهشت 1404

زندگی یک جغد ایرانی در دنیای کتاب‌ها

10/16 1404

بادبادک‌‌باز اثر خالد حسینی

نسخه‌ی فارسی (فاقد مطالب افشا کننده)
جانم هزار بار فدایت...
خانم‌ها و آقایان به افغانستان، سرزمین رنج‌ها، دردها و آرزوهای بربادرفته خوش آمدید.
به عنوان شخصی که هیچ‌چیز از گذشته‌‌ و تاریخ افغانستان نمی‌دانستم اما با همه‌ی ناآگاهی‌هایم، افغانستان و مردمانش را جدا از ایران و ایرانی ندانسته‌ام، ایستاده برای هنر و خلاقیت خالد حسینی کف می‌زنم. از دید من او نویسنده‌ی موفق، برازنده و قابل تحسینی است، و افغانستانی‌ها باید به داشتن چنین نویسنده‌ای به خود ببالند. 

این‌که در قالب یک رمان، دنیا و مردمانش را از وجود یک کشور بزرگ که گاهی اسمش را به عنوان سرزمین جنایت‌کاران و بزرگترین تولیدکننده‌ی مواد مخدر در جهان می‌شناسند، و لابد با خود فکر می‌کنند باید آن نقطه را فراموش کرد چون خودشان در حال دادن ترتیب یکدیگر هستند... آگاه کند و مردمانش را به آن‌ها معرفی کند، واقعا هنر است... 
مردمانی‌که برای اعتماد به یک‌دیگر به کارت اعتباری نیاز ندارند، تکه چوب و چاقویی برای زخمی کردنش برای‌شان کافی‌ست... مردمانی‌که سرزمین‌شان بوی میوه و کباب می‌داد و حالا... 
داستان کتاب ساده، شیرین و روان است. نمی‌شود کنارش گذاشت و شاید اگر سال قبل به سراغش می‌آمدم به جای پنج روز، ظرف دو روز می‌بلعیدمش!
راوی داستان امیر است. ما همه چیز، از کودکی‌اش تا انتهای داستان را از چشم او می‌خوانیم و با رنج‌ها، احساسات و عواطفی که او در کشور سنتی‌اش تجربه کرده آشنا می‌شویم. سنت‌هایی که گاهی با آن‌ها بغض و گاهی اشک می‌ریزیم. یک گناه و شاید اشتباه در دوران کودکی باعث می‌شود او ده‌ها سال بعد در حالی‌که در امریکا زندگی می‌کند هنوز با انسانیت یک افغانستانی رنج عذاب وجدان را به دوش بکشد و تحمل کند. انسانیت... انسانیتی که خالدحسینی تلاش کرد به همراه پیوندهای عاطفی، دوستی و وفاداری که خاص مردمان کشورش است، در قالب یک رمان شیرین و ساده به مردم جهان معرفی کند.

اولین کتابی بود که از ادبیات افغانستان خواندم. همه چیز کتاب به اندازه بود. نه زیاد بود و نه کم. همان‌طور که پیش‌تر اشاره کردم... من افغانستان را از ایران جدا نمی‌دانم، و اعتراف می‌کنم انتظار نداشتم با خواندنش این همه اطلاعات تاریخی از وقایع این کشور بدست آوردم... از دوره‌ی دیوانه شدن شوروی و اشغال کابل تا زمان حمله ایالات متحده امریکا به افغانستان را خواندم، در موردش از دوستانم سوال پرسیدم، جستجو کردم و مقاله خواندم. حالا بیش از هر زمانی می توانم درک کنم چه به روز افغانستان آمده...
دروغ چرا، تا قبر آ آ آ... من با خواندن هر سطر از این کتاب درد را حس کردم. آرزو می‌کنم با این بن بست مطلق سیاسی که در ایران به وجود آمده، هیچ‌وقت ایران جنگ داخلی را تجربه نکند. جنگ نوشتنش هم نحس است چه برسد وقوعش. جنگ خارجی یک چیز است و جنگ داخلی چیز دیگر... تنها می‌توانم آرزو کنم حضرات به عقل بیایند و کشور را به آن روز نکشانند...
صمیمانه آرزو می‌کنم روزی مردم افغانستان و ایران در کنار یک‌دیگر آزادی را جشن بگیرند و در رفاه زندگی کنند. 
ما از یک‌دیگر جدا نیستیم، ما یکی هستیم.

سهیل خورسند - ۱۵ دی ۱۴۰۱

********************************

The Kite Runner

English Edition (No spoilers)
I think when you're gonna go to this book should prepare yourself to read with a continual lump in your throat and eyes stinging withI think when you're gonna go to this book should prepare yourself to read with a continual lump in your throat and eyes stinging with tears. This book write in an excellent first person narrative, sensitive and self reflective, full of haunting imagery and emotional recollections, including painful insights into the feudal class structure of traditional Afghanistan, it almost makes you want to cry at the injustices revealed.
The story revolves around Amir whose guilt driven consciousness from when he was a young boy drives the plot... a search for redemption as a result of his betrayal to his half-brother Hassan. The story is told with a convincing voice that adds credence to the vivid description of places and the complexity of the characters. It is rich with humanity, from noble ideals to corrupt maltreatment. Issues such as family bonds, friendship, loyalty, are presented in a fluid, simple, easy language.
I’m so very glad I took the time to finally sit down and read this book! Amazing storytelling, amazing book one I will never forget!

ارسال نظر

نام:*
ایمیل:*
متن نظر:
کد را وارد کنید: *
عکس خوانده نمی‌شود