امروز: سه شنبه، 16 اردیبهشت 1404

زندگی یک جغد ایرانی در دنیای کتاب‌ها

10/5 1404

۲۰۲2 در یک نگاه

به نام خدای رنگین کمان
پیش از هر حرفی به سال گذشته در چنین روزی سفر، و به هدفی که برای امسال نوشته بودم نگاهی می‌اندازم:
" برنامه‌ام برای سال ۲۰۲۲:
۱- سال را با شاهکار پروست آغاز کن.
۲- به کیفیت بیشتر از کمیت بپرداز.
۳- به سراغ نویسنده‌های جدید برو.
۴- با کامو و تولستوی آشتی کن.
۵- بیشتر بنویس
۶- زندگی کن و عشق بورز، فراموش نکن:
زندگی فقط کتاب و ورزش نیست"

حالا یک بررسی کنم ببینم چه کردم با این اهداف:
سال را با پروست در اطراف خانه‌ی سوان آغاز کردم و در ادامه زیر سایه‌ی دوشیزگان شکوفا با گزافه‌گویی‌های پروست از کتاب زده شدم!

در خصوص بند دوم، بدون این‌که دست من باشد، تعداد کتاب‌هایی که خواندم کم بود. چالش مطالعه را صد کتاب  تعیین کرده بودم اما مجبور شدم سطح انتظارم را کاهش و تعدیل کنم، چون ماه‌ها به دلیل تنش‌هایی که دو مهاجرت تحمیلی به من وارد کرد، کشتی زندگی‌ام از ساحل امنش خارج گشته و در دریای متلاطم مابین موج‌های خروشان و بی‌رحم رویدادهای زندگی دست و پنجه نرم می‌کرد. با این حال از زمانی که برگشتم، تلاش بسیاری کردم که به جای پرداختن به تعداد، کتاب‌هایی بخوانم که که دردی از مشکلم را حل کند... مانند مطالعاتی که در خصوص ترس از مواجهه با مرگ داشتم.

در بند سوم، هدفم این بود که به سراغ نویسنده‌هایی بروم که از آن‌ها چیزی نخوانده بودم، در این قسمت شاید بهترین عملکرد را داشتم. از مارسل پروست، امیل زولا، سیمون دوبوار، سلمان رشدی، ویرجینیا وولف، آلن پو، خوان رولفو، غلامحسین ساعدی، شرلی جکسون، فیلیپ راث، اروین یالوم، میلان کوندرا، ولادیمیر ناباکوف، ویلیام شکسپیر، ویلیام فاکنر، ویکتور هوگو، جان استاین‌بک، امیر تاج‌السر، رومن گاری و کوبو آبه خواندم، که سرآغاز یافتن قلم‌های نابی شد که با این آشنایی نه تنها خط فکرم دست‌خوش تغییرات وسیع گشت، بلکه منجر به ریل‌گذاری سیر مطالعات در ۲۰۲۳ گردید.

در خصوص بند چهارم، با خواندن نمایشنامه‌ی کالیگولا با آلبر کامو آشتی کردم و قطعا باز هم از او خواهم خواند، اما تولستوی باز هم من را با کتابش ناامید کرد و قهرم با او ادامه خواهد داشت.

در خصوص بند پنجم، نوشتم و نوشتم اما در زمانی که میلی به خواندن نبود و هر روز و شب بین تنش‌هایی که به زندگی‌ام وارد می‌شد، بین غربت و استرسش، بین ترس از سایه‌ی خود هنگام قدم زدن در خیابان‌های دوحه و ترس شنیدن زنگ تلفن و ... هر زمانی که فرصت پیدا کردم، نوشتم هرچند نوشتن صرفا معطوف به خاطره بود و منظورم در هدف، نوشتن داستان... .

و نهایتا در خصوص بند ششم، با تمام سختی‌هایی که در غربت آغاز کردم اما زندگی کردم، ترس از رابطه‌‌ی مجدد با جنس مخالفم را کنار گذاشتم و عشق ورزیدم... از کاترین که دختری از سرزمین کانگاروها بود پس از مهاجرت دوم جدا شدم، اما یادگاری که از خود گذاشت، این بود که هنوز می‌توانم به زن‌ها اعتماد کنم.

خب با بررسی این موارد، باید بگم با تمام کاستی‌ها در مطالعه، هم‌چنان بین کتاب‌هایی که خواندم، عناوینِ خفنی هم‌چون «سور بز، ژرمینال، همه می‌میرند، بچه‌های نیمه‌شب، پدرو پارامو، یکی مثل همه، مرگ آرام، گربه سیاه، جزیره، خشم و هیاهو، آخرین روز یک محکوم، موش‌ها و آدم‌ها، مروارید و زندگی در پیش رو» وجود داشت. پس نه تنها ناموفق نبودم، بلکه تا حدودی اهدافم رو خوب پیش بردم و راضی هستم از این‌ که پس از مدت‌ها می‌توانم بدون استرس کتاب‌ بخوانم، زندگی کنم و ترس از کسی نداشته باشم.

و اما اهدافم برای سال ۲۰۲۳:
۱-از قلم جادویی سلمان رشدی باز هم لذت ببرم.
۲-اروین یالوم را دنبال کنم، چون حالا می‌دانم حرف پوچ نمی‌زند.
۳-از نویسنده‌هایی که با قلم‌شان آشنا شدم و سرشان به تنشان می‌ارزد باز هم بخوانم و لذت ببرم.
۴-به لیست کتاب‌های در انتظارم سر بزنم و آن را مورد بازنگری تمام عیار قرار بدهم.
۵-ویلیام فاکنر را کشف کردم، حالا وقتش است در سال جدید به خواندن نویسنده‌ای که علاقه دارم بپردازم.
۶-در مورد نوشتن کتاب بخوانم و سعی کن در کلاس‌هایش شرکت کنم.
۷-در مورد ترجمه، سعی کنم نوشتن به فارسی را به کمک کتاب‌های ویرایش و نگارش خوب بیاموزم و سعی کنم کار ترجمه را از پایه آغاز کنم، چون ترجمه فقط تسلط به انگلیسی نیست، یک مترجم باید پیش از هر چیزی به زبان و ادبیات خود مسلط باشد.

به عنوان جمع‌بندی و حرف اخر باید بگم: نه آن‌قدر مثل سال گذشته عالی بودم که پنج و نه خوب بودم که چهار ستاره برای ۲۰۲۲ منظور کنم، اما ‌آنقدر‌ها افتضاح و بد هم نبودم که به یک یا دو ستاره فکر کنم... پس فکر می‌کنم برای یک‌سال معمولی سه ستاره مناسب و عادلانه باشه.

به امید آزادی، سال خوبی برای شما آرزو می‌کنم.

سهیل خورسند - سهیل خرسند - ۵ دی ۱۴۰۱

ارسال نظر

نام:*
ایمیل:*
متن نظر:
کد را وارد کنید: *
عکس خوانده نمی‌شود