امروز: چهارشنبه، 17 اردیبهشت 1404

زندگی یک جغد ایرانی در دنیای کتاب‌ها

01/18 1404

راهنمای مردن با گیاهان دارویی اثر عطیه عطارزاده

گفتار اندر کپی ناشیانه‌ی نویسنده از خانم اسکیبل
این بخش را امروز ۳۰ آذر ۱۴۰۱ به ریویو اضافه می‌نمایم.
پس از این‌که امروز دیدم دوستانم کتاب را به تازگی خوانده‌، و به سراغ ریویوی من آمده‌اند... سریعا به سیاه‌ی خود مراجعه کردم و دیدم به موردی بسیار مهم در ریویوی خود اشاره نکرده بودم، چون رمان «مثل آب برای شکلات» از خانم لائورا اسکیبل را تقریبا چهار ماه پس از مطالعه‌ی این کتاب آغاز نموده بودم. 
این کتاب یک کپی ناشیانه از رمان خانم اسکیبل است که خانم عطارزاده آن را جلوی خود گذاشته و با افزودن المان‌های ایرانی داستان را ایرانیزه کرده و به خورد مخاطب فارسی زبان داده است.

گفتار اندر توصیه‌ی من پس از خواندنِ کتاب
خواندنِ این کتاب را به گرگِ بیابان پیشنهاد نمی‌کنم چه برسد به دوستانِ عزیزتر از جانم. 
دقیقا به یاد لحظه‌ای افتادم که کتابِ «سقوط» از «آلبرت کامو» را تمام کردم و تا یک هفته جلوی همه و حتی در تنهایی‌هایم بهش فحش می‌دادم، حالا چون اینجا نویسنده زنه احترامش رو جلوی بقیه نگه می‌دارم و تا یک هفته در خلوتِ خودم لطف و ارادتِ مخصوصِ خود را به او ابراز می‌کنم.

گفتار اندر محتوای کتاب
هیچ، هیچ، هیچ و باز هم هیچ.
اگر استنادهای نویسنده به کتاب‌های حکیم بوعلی سینا و نقل‌قول‌هایش از رمان‌های معروف را کنار بگذارم تکرار می‌کنم هیچ محتوایی نداشت.
نویسنده در ابتدا با خلقِ شخصیتِ داستان حس علاقه به خواندن را به وجود آورد اما سریعتر از آنچه که فکرش را می‌کردم به سمت پوچی حرکت و هر بار که به پوچی می‌رسید با یک جمله به خواننده شوکی می‌داد که انگار نویسنده کنارِ خواننده ایستاده و می‌گوید صبر کن، خواهش می‌کنم کتاب را آتش نزن ادامه بده و بعد که خواننده دوباره امیدوار شده بود بعد چند سطر مجددا به پوچی می‌رسید.

نقل‌قول نامه
"مادر می‌گوید ترس کاری با آدم می‌کند که یا فراموشکار شود یا نتواند چیزی را از یاد ببرد."

"اصلا ساده نیست عزیزترین موجودِ زندگی‌ات جلوت دراز کشیده باشد و تو به راه‌هایی فکر کنی برای تکه‌تکه کردنش."

"تحمل کردن شبیهِ برزخ است، شبیهِ فرو بردنِ سر در تشتِ آب و محو شدنِ ناگهانیِ صدا."

"مادر مهربان‌ترین شبحی است که می‌تواند از کنارِ آدم بگذرد و به یادش بیاورد که در جهان هیچ‌چیزی برای ترسیدن نیست."

کارنامه
۲ستاره برای کتاب منظور می‌کنم، یک ستاره بخاطرِ شخصیت‌پردازی و یک ستاره بخاطرِ اینکه نویسنده موضوعِ جذابی را انتخاب کرده بود اما به دلیل اینکه  توانِ ارتقای داستان و پیش بردنِ آن را نداشت ۳ستاره از آن کم کردم، یک ستاره بخاطر اینکه یک روز از عمرِ با ارزشم را بیهوده تلف کرد، یک ستاره بخاطر این کم می‌کنم که نویسنده هیچ حرفی از خود برای گفتن نداشت و یک ستاره‌ی دیگر بخاطرِ اینکه در مغزِ خودم به یقین رسیده‌ام نویسنده حتی خود نمی‌دانست به دنبالِ چیست و در داستانش گم شده بود.

ارسال نظر

نام:*
ایمیل:*
متن نظر:
کد را وارد کنید: *
عکس خوانده نمی‌شود