امروز: سه شنبه، 16 اردیبهشت 1404

زندگی یک جغد ایرانی در دنیای کتاب‌ها

02/19 1404

الهه دهم اثر کاترین چانگ

گفتار اندر معرفی‌ِ نویسنده
کاترین چانگ، در شهرِ «اوانستون» در ایالتِ «ایلی‌نوی» دیده به جهان گشود و در ایالت‌های نیویورک ، نیوجرسی و میشیگان بزرگ شد. 
او در دورانِ ابتداییِ تحصیلِ آکادمیک در دانشگاهِ شیکاگو درگیرِ رابطه‌ای کوتاه با ریاضیات می‌شود و پس از آن در اتاقِ فکری کنارِ دریا در سانتا مونیکا چندسالی را سپری می‌کند و سپس دورانِ کارشناسیِ ارشد خود را در دانشگاهِ «کرنل» ادامه می‌دهد.
وی «کشورِ فراموش شده» اولین رمانِ خود را در سال ۲۰۱۲میلادی به چاپ رساند و رمانش در چند مسابقه‌ی ادبی نیز کاندید شد و در سال ۲۰۱۳ جایزه‌ی افتخاریِ «قلم همینگوی» را از آن خود کرد.
او پس از آن به نیویورک نقل مکان کرد و برخی از کارهای خود را در «نیویورک تایمز ، رومپوس و گرانتا» منتشر کرد.
از دیگر آثارِ او جز رمانِ «کشور گمشده» می‌توان به مجموعه‌ی داستانِ کوتاهِ «خواهران» و رمانِ «امریکایی‌های آسیایی در میشیگان» نام برد.

گفتار اندر معرفی مترجم
هستی خداکرمی، در سال ۱۳۶۸ در کرمانشاه دیده به جهان گشود و ترجمه‌ی این کتاب که تا قبل از ایشان به فارسی برگردان نشده بود، نخستین اثرِ ادبیِ او به شمار می‌رود که کار ترجمه‌ی آن تابستان۱۳۹۹ به پایان رسید و نهایتا در زمستان۱۳۹۹ توسطِ نشرِ ناهید در چاپِ اول به تعدادِ کمی چاپ و منتشر گردید.
وی در ابتدای کتاب با تقدیمِ اثر خود به پدر و مادرش نوشته است:
"به مادرم آزادزنی که همیشه در گوشم ترانه‌ی بی‌پروایی و استقلال را زمزمه کرد، و به پدرم فرهیخته‌مردی که زندگیِ مرا با کتاب و ادبیات گره زد."
آشناییِ من با ایشان به واسطه‌ی دوستی در سایتِ گودریدز رقم خورد که نهایتا منجر به آشنایی با رمانِ «الهه دهم» گشت که اعتراف می‌کنم حقیقتا یک آشناییِ جذاب و دوست داشتنی بود.
از آنجایی که این ترجمه همانطور که در بالا اشاره کردم اولین اثر اوست، سعی کرده‌ام به نکاتی از جمله: اشتباهات نگارشی، ابهامات و گنگی‌های ترجمه اشاره‌ای داشته باشم تا هم در چاپ‌های بعدی اشتباهات نگارشیِ کتاب مرتفع گردد و هم نظرها و نقدهایم کمکی کوچک در راهِ زندگیِ حرفه‌ایِ او در وادیِ پرپیچ و خمِ فرهنگ باشد و گرنه جز مواردِ زیر که تعدادشان به انگشتان دست‌ها هم نمی‌رسد مترجم متنی روان و خواندنی از خود بجای گذاشته است و شایسته‌ی تقدیر می‌باشد.

اشتباهاتِ نگارشی:
صفحه‌ی ۵۱"پیشخان" (پ.ن: پیشخوان)
صفحه‌ی  ۷۰"رجالهٰ مسیحی" (پ.ن: رجالِ مسیحی)
 صفحه‌ی ۱۸۴ "بنیان‌گزار موسسه" (پ.ن: بنیان‌گذار موسسه)
ترجمه‌های مشکوک و مبهم:
صفحه‌ی ۹۸ "استفاده از لغات قلمبه سلمبه همانندِ معانقه، مغازله و مهرورزی"
صفحه‌‌ی ۱۰۲ "پیتر معتقد بود دلیلِ ازدواج نکردن و تشکیلِ خانواده ندادنِ سم به نوعی تنبیهِ خودش بود...، اما سال‌ها بعد من و پیتر فهمیدیم که سل در حقیقت تمایلاتِ متفاوتی داشت." (پ.ن: ... همجنسگرا بود.)

اشتباهاتِ ترجمه:
صفحه‌ی ۱۱۸ "یک سال بعد با بیماریِ‌سل که در انگلستان گریبانش را گرفته بود از دنیا می‌رود. او در آن زمان سی و دو سال دارد." (پ.ن: سی و دو سال داشت.)

روان نبودنِ ترجمه:
صفحه‌ی۲۰ "اگر راهِ حلت را نشان ندهی اعتبارش هم نصیبت نمی‌شود." (پ.ن: کاملا مشخصه که نویسنده از لغت کردیت استفاده اما مترجمِ عزیز نباید از معنی لغت‌نامه‌ایِ آن استفاده می‌کرد و بهتر بود بجای اعتبار از امتیاز استفاده می‌کرد.)
صفحه‌ی ۱۵۳ "منتظرِ وقوعِ یک اتفاق بودن، از خود آن اتفاق بدتر است." (پ.ن: انتظارِ وقوعِ یک اتفاق، از خودِ آن اتفاق بدتر است.)

گفتار اندر عنوانِ فارسیِ کتاب
الهه دهم، عنوانِ ترجمه‌ شده‌ی کتابِ «دِ تنت میوز» می‌باشد که مترجم در موخره‌ی کتاب در پاسخ به چراییِ انتخابِ این عنوان برای کتاب این چنین نوشته است:
"در ترجمه‌ی عنوان از کلمه‌ی الهه استفاده شده که جایگزینِ کلی‌ترِ میوز است و در زبانِ فارسی مانوس‌تر به نظر می‌آید. از آنجایی‌که معنای میوز درون‌مایه‌ی بنیادینِ کتاب است، دانستنِ معنای دقیقِ آن کمک می‌کند تا خواننده ارتباطِ بینِ عنوانِ کتاب و مفهومِ زیربناییِ داستان را هرچه بیشتر درک کند.

گفتار اندر معرفیِ کتاب
الهه دهم، 
یک رمان است نه یک رمانِ ساده،
داستان است نه یک داستانِ ساده،
تاریخی است نه یک وقایع‌نگاریِ ساده،
فمینیستی است نه به معنای مسخره‌ی امروزیِ آن،
بلکه الهه دهم برای من خودِ زندگی بود. داستانِ دختری که ‌می‌تواند زندگیِ هر دختری باشد و الهام‌بخش برایشان، دخترانی که از ابتدای کودکی رویاهایی دارند و با هزاران دیواری که جلویشان ساخته شده طرف می‌شوند، باید بیشتر از از جنس مخالف خود زحمت بکشند و گاه جان بدهند تا شاید دیده شوند!
کاترین، نام شخصیتِ اول رمان است، دختربچه‌ای که از کودکی استعداد خاصی در رشته‌ی اعداد دارد و به علمِ جادوییِ اعداد عشق می‌ورزد اما قرار نیست همه‌چیز به همین راحتی برای او سپری شود، او در هنگامِ بزرگ شدنش ما را با واقعیت‌های نیمه‌ی تاریکِ زندگیِ خود همراه و در زندگیِ خود غرق می‌کند به شکلی که هنگامِ آزار دیدن‌هایش غصه می‌خوریم، هنگامِ عاشق شدنش برایش خوشحال می‌شویم و برای موفقیت‌هایش کلاه از سر بر می‌داریم و برای فقدان‌های زندگی‌ش حسرت می‌خوریم!
آری، به همین دلیل عرض کردم که الهه‌ دهم حقیقتا خود زندگی‌ست، اما نه فقط زندگیِ کاترین بلکه تمامِ کاترین‌هایی که در سراسرِ دنیا از جمله ایرانِ خودمان زندگی‌ می‌کنند.
الهه دهم را باید خواند، اما نه فقط برای لذتِ خواندنِ یک رمان بلکه باید از آن پند و الهام گرفت، بنابراین خواندنِ این رمانِ دوست‌داشتنی را اولا به دوست‌های خانم و ثالثا به دوست‌های همجنسِ خود پیشنهاد می‌کنم.

نقل‌قول نامه
“هیچ‌چیز به اندازه‌ی یک در قفل‌شده کنجکاوی‌برانگیز نیست.”

"وقتی کسی می‌خواهد برود، تو دیگر نمی‌توانی جلویش را بگیری."

"حقیقت نه تنها آزادی‌بخش نیست، بلکه انسان را از پای در می‌آورد."

"من در تمامِ عمرم با موضوعاتی مواجه بودم که در خانواده درباره‌ی آن‌ها صحبت نمی‌کردیم. حالا می‌فهمیدم آن سکوت قرار بوده روی چه دروغ‌هایی سرپوش بگذارد."

"به شاگردانم می‌گویم که همیشه استعدادِ درخشان نیست که کاری را به ثمر می‌رساند. گاهی انسان‌ها در کارشان رشد می‌کنند، گاهی هم زیرِ فشارِ کار از پا در می‌آیند، و آدم هرگز نمی‌داند چه کسی در ان زمان که باید و شاید با مسيله‌ی بابِ خودش مواجه خواهد شد. مهم این‌ است که انسان تمام و کمال به کار دل بدهد و پشتکار داشته باشد."

"شنیده‌ام که می‌گویند یک جامعه را می‌توان از طرز رفتارِ آن با افرادِ فرودستِ خودش شناخت.
اکنون بگذارید بگویم که من از طرزِ رفتار با بهترین‌هایمان در جامعه دچارِ وحشت شده‌ام."

"وقتی عضوِ یک تیم هستی،‌گاهی لازم است کوتاه بیایی و سازش کنی"

"تا قبل از اینکه به آلمان بیایم درک نمی‌کردم تاریخی که خارج از دروازه‌های کشورمان رقم می‌خورد، زندگی مرا هم تحتِ تاثیر قرار می‌دهد."

"منتظرِ وقوعِ یک اتفاق بودن، از خود آن اتفاق بدتر است."

"استبدادِ تاریخ همین است که همیشه برای برقراریِ عدالت خیلی دیر شده و هزینه‌ی آن بیش از حد بالا رفته است."

“گاهی دست کشیدن از تمامِ آنچه برایش زحمت کشیده‌ای احساسِ خوبی به انسان می‌دهد. گاهی، ویران کردنِ همه‌چیز تا آخرین آجر، حسِ خوبی به همراه دارد.”
"به این فکر می‌کنم که ما آدم‌ها چه بلاهایِ وحشتناکی سرِ هم می‌آوریم. چه کارهای وحشتناکی که به اسمِ عشق انجام می‌دهیم!"

کارنامه
بدون هیچ‌گونه لطف، تعارف یا ارفاقی ۵ستاره برای کتاب منظور می‌کنم چون کتاب برای من موضوعِ جذابی داشت، نویسنده به بهترین شکلِ ممکن داستانش را به روی کاغذ آورد و به پایان رساند و از همه مهمتر در هنگامِ خواندنِ کتاب لحظاتی خوبی را با کتاب تجربه کردم و از خواندنش لذت بردم.

ارسال نظر

نام:*
ایمیل:*
متن نظر:
کد را وارد کنید: *
عکس خوانده نمی‌شود