آیا آدم ندید؟ اثر خلیل جبران
گفتار اندر معرفیِ خلیل جبران
خلیل جبران در ششم ژانویه یکهزار و هشتصد و هشتاد و سه در لبنان و در خانوادهای مسیحی دیده به جهان گشود.
خلیل جبران به دلیل اینکه در خانوادهای فقیر میزیست از تحصیل محروم بود و آموزشهای ابتدایی خود را نزدِ یک کشیشِ محلی آموخت. در هشت سالگی پدرش بخاطر بدهیهای زیاد به زندان افتاد و پس از چند سال در دوازده سالگی به همراه مادر، خواهر و دو برادرش به امریکا مهاجرت کردند و در شهر بوستون ساکن شدند.
او در بوستون به مدرسه رفت.
زندگیش در سال یکهزار و نهصد و هشتاد و شش پس از ملاقات با «فرد هلند دی» دستخوش تغییر گردید و او را به سمت هنر، ادبیات جهات و اساطیرِ یونانی سوق دارد.
خلیل جبران در طول دورانِ زندگیِ خود آثاری به زبان عربی و انگلیسی خلق کرد و نهایتا در دهم آوریل یکهزار و نهصد و سی و یک در چهل و هشت سالگی در نیویورک درگذشت.
گفتار اندر محتوای کتاب
آیا آدم ندید؟، کتابیست متشکل از نکتهگوییها و اشعارِ کتابِ «ماسه و کف» به اضافهی نکتهگوییها و اشعاری که آقای «محسن نیکبخت» مترجمِ کتاب از سایر آثارِ او گردآوری کرده و در این کتاب گنجانده است.
این کتاب از بیش از سیصد شعر و نکتهگویی تشکیل شده و از آن کتابهاییست که خواننده میتواند با آن کپشنِ چندسالِ خود را برای شبکههای اجتماعی تامین کند ;)
نقلقول نامه
"زمان قاصدکی است در هوا معلق، که جوان با بازی گرفتنش خندان است و پیر با از دست دادنش گریان"
"دین، اولین پناه و آخرین حربهی انسان است"
"وقتی اسرار خود را برای باد آشکار کردی، نباید او را سرزنش کنی که چرا برای درختان باز میگوید."
"وقتی همهی ادیان الهیاند، پس میتوانم یهودی، زردتشتی، مسیحی، مسلمان و... باشم."
"مخالفت، شاید کوتاهترین راه بینِ دو فکر باشد."
"هر شب نمیتوان در انتظارِ خورشید ماند، روزیرا نیز میتوان در انتظارِ ماه سپری کرد."
"همیشه برای توافق بین دو نفر، یک قربانی نیاز است و برای توافق بینِ دو قدرتمند «ضعیف» بهترین قربانیست."
"چه کور است او، که از جیبش به تو میدهد تا شاید از قلبت چیزی بستاند."
کارنامه
اولا یک ستاره از کتاب کم میکنم چون به هیچوجه از این کار خوشم نمیآید که یک مترجم یا ناشر اقدام به ترکیب کردنِ آثارِ یک نویسنده کنند و نهایتا با نامی «من در آوردی» آن را منتشر کنند.
دوما یک ستاره از کتاب کم میکنم چون معتقدم حرفهای قشنگ، پند و شعارگونه را همه میتوانند بزنند از جمله خودم و این کتاب بر خلافِ آنچه که در یکی از پندهایش بود که پند و اندرزِ زیاد را خسته کننده توصیف کرده بود خود به آن اقدام کرده و سراسر پند و تکهگویی بود.
نهایتا سه ستاره برای کتاب منظور میکنم چون پندها و اشعار را دوست داشتم برای اینکه ساده، بدون غش کردن به سوی یک دین یا عقیدهای خاص و بدون هیچگونه پیچیدگیِ ادبی بودند.