امروز: شنبه، 25 اسفند 1403

زندگی یک جغد ایرانی در دنیای کتاب‌ها

02/30 1403

آیشمن در اورشلیم اثر هانا آرنت

آیشمن در اورشلیم، کتابی به قلمِ خانم «هانا آرنت» در بابِ زندگیِ شخصی کاملا معمولی به نامِ «آدولف آیشمن» از دورانی که هیچ نبود تا زمانی‌که به چوبه‌ی داور آویخته شد.
این کتاب در ایران توسطِ خانمِ «زهرا شمس» ترجمه و نهایتا توسطِ «انتشارات برج» چاپ و منتشر گردیده است. 
کتابی از نوعِ وقایع‌نگاری از نوعِ پیچیده با وقایعِ درهم تنیده که به شدت سخت‌خوان، خسته‌کننده، آزاردهنده و کسالت‌آور است، اما همه‌ی مواردی که عرض کردم دلیل بر بی‌ارزشیِ کتاب نیست بلکه در جای خود به دلیلِ پرداختِ کامل به مواردی همچون شخصیتِ آیشمن در تمام دورانش، موشکافی و واکاویِ دادگاهِ اورشلیم و نورنبرگ، برخورد کشورهای مختلفِ اروپایی و حتی برخی کشورهای خارج از اروپا همچون کشورهای امریکای لاتین با پدیده‌ی یهودستیزی، گردآوری متون با  از کتاب‌های مختلف و همچنین بررسی رخدادها، تا حدی با ارزش است.

گفتار اندر معرفیِ شخصیت‌ها
آدولف آیشمن (متهم)
دکتر رابرت سرواتیوس (وکیل آیشمن در دادگاه )
موشه لاندائو (قاضی و ریاست دادگاه)
بنیامین هالِوی (یکی از سه قاضیِ دادگاه)
ییتساک راوه  (یکی از سه قاضیِ دادگاه)
گیدیون هاوزنر (دادستان کل)
دیوید بن گوریون‌ (نخست وزیر وقت اسرائیل)
جان اف کندی (رئیس جمهور وقت امریکا)
آدناوئر (صدراعظم وقتِ آلمان)

توضیح نامه
از آنجایی که موضوع و ماهیت کتاب کاملا متفاوت با کتاب‌هایی بود که قبل از این کتاب خوانده‌ام، بر خلافِ چهارچوب‌ِ سایرِ ریویوهایی که پیش‌تر نوشته‌ام بجای نوشتنِ روایتی ساده از کتاب، نقل قول و ... به نوشتنِ پندهایی که از کتاب گرفته‌ام، نقدها و کاستی‌های آن کفایت می‌کنم.

شگفتی نامه
شعارهای مسخره‌ی ساخته شده توسطِ هیتر و گوبلز جهت شست و شوی مغزی!

حافظه‌ی معیوبِ آیشمن و حرف‌های ضد و نقیضش در دادگاه اورشلیم!

تغییر وضعیت و دگرگونیِ شخصیتیِ آیشمن قبل و بعد به قدرت رسیدن در سال یک هزار و نهصد و سی و نه!

آیشمن از سر عقیده به این حزب وارد نشد بلکه از کلافگی و بی‌حوصلگیِ دورانِ سربازی برای شغلی نام‌نویسی کرد!

در حلقه‌های بالاتر حزب، همه خبر داشتند قرار است یهودیان سر به نیست شوند اما آیشمن در حلقه‌های بالای حزب جایی نداشت!

آیشمن حاضر بود اعدام شود اما پشیمان نبود و متعتقد بود توبه کار بچه‌هاست!

آیشمن  خود را گوت گلاوبیگر معرفی می‌کرد، اصطلاحی که در مورد اشخاصیست که از دین مسیحیت گریخته‌اند اما همچنان به خدا باور دارند، برای همین حاضر به سوگند با کتاب مقدس نبود اما در گذشته برای وفاداری به پیشوا سوگند یاد کرده بود!

نازی‌ها پس از آن‌همه افتضاحی که به بار آورده بودند حاضر نبودند با نام جعلی زندگی کنند و همچنان با نام حقیقی خود مشغول زندگی بودند. 
انگار نه انگار که چه جنایتی مرتکب شده‌اند!

مسئولین دولتِ آلمان در قبال دادستان‌ها و قضاتی که با جنایت‌کاران نازی با ارفاق برخورد می‌کردند سکوت می‌کردند چون احساس می‌کردند خودشان هم مجرمند زیرا بدنه‌ی نظام فدرال آلمان همچنان متشکل از تعداد زیادی از نازی‌ها بود!

گفتار اندر آموخته‌های من از کتاب
تفاوت نظام قضاییِ ترافعی و نظام قضایی تفتیشی در تحقیق از شهود، دادرسی و صدور حکم.

انواع اردوگاه‌های نازی‌ها: تجمیع، کار اجباری، مرگ،  انتقالی و اسرای جنگی.

آیشمن معتقد بود میان حرف و عمل فاصله بسیار است، به این معنی که حالا ما کاری که نمی‌دانیم چه نتیجه‌ای در بر دارد را انجام می‌دهیم و امیدواریم که در آینده زیاد مشکلی به وجود نیاد که شباهتِ بنیادین با اداره‌ی مملکت با سیستمِ مدیریتِ امام زمانی در ایران دارد و همه از نتایجِ آن واقفیم.

فرقی نمی‌کند انسان که باشد، از کجا آمده باشد، هر انسانی وقتی به قدرت می‌رسد زورگو می‌شود.

هیچ کشور، حکومت یا نظامی در دنیا معصوم نیست.

هیچ دادگاهِ عادلی در دنیا وجود ندارد.

نقل‌قول نامه
"چیزهایی زیادی وجود دارند که از مرگ به مراتب بدترند."

پایان نامه
نشستن پای پیک‌نیک و نشئه کردن و یا نشستن روبروی یک شومینه و جرعه جرعه بوربن نوشیدن و حرف زدن و شعار دادن و حرف‌های قشنگ زدن رو همه بلند، تاکید می‌کنم یک نفر دو نفر خاص نه‌ها... همه بلدند فقط کافی‌ست در موقعیتش قرار بگیرند!
آیا اگر خانمِ هانا آرنت پدر و مادرش در اتاق‌های گاز کشته شده‌ بودند و حالا در جایگاهِ دادستان بود به متهم بوسه تقدیم می‌کرد یا تقاضای اشدِ مجازات را می‌کرد؟
یا اگر در جایگاهِ ریاست دادگاه بود برای او حکم زنده ماندن و ساختنِ ساختمان‌های زیبا برای مردمِ یهود را می‌داد یا به چند بار اعدامِ مجدد محکومش می‌کرد؟
یا اگر بجای نخست‌وزیر اسرائیل بود، توسطِ موساد بخاطرِ دست داشتن در هولوکاست از او تقدیر و تشکر می‌کرد و برایش هدیه‌هایی از قبیلِ طلا، پول نقد و ... می‌فرستاد؟
من کامل نیستم، اما افکارم پس از خواندنِ این کتاب بدین نتیجه رسید که جهت‌گیری‌های نویسنده کاملا یک‌طرفه بوده و به سمتِ روشنفکری غش کرده بود، به قول معروف در زمانی‌که شروع به نگارش کتاب کرده شاید سوراخ موشِ را در غرب یافته بود!
هیچ‌شخصی بی‌گناه نیست و هرشخصی به اندازه‌ی اعمال خودش مقصره بله اما آیشمن نه آنقدر بی‌گناه بود که اعدام نشود و نه آنقدر گناه‌کار بود که به اتهامِ جنایت علیهِ بشریت محکوم شود. 
اینکه امروزه به این نتیجه رسیده‌ایم که بگوییم نه به اعدام دلیلش این نیست که عده‌ای هر کاری بکنند اما اعدام نشوند، مگر همین الان که این ریویو را می‌نویسم تمامِ کشورهای مثلا متمدن، پیشرو و آزادی‌خواه تاکید می‌کنم مثلا... امریکا، فرانسه، کانادا و ... برای برخی جرم های خاص هنوز مجرمان را اعدام نمی‌کنند؟ 
منظور من این است که نباید شعارها ما را منحرف کند و هر کس برای خود تمدن و حقوق بشر را به شکل شخصی تفسیر کند.
سیاست کثیف‌ترین، نجس‌ترین و لجن‌ترین چیزیه که در دنیا وجود داره و هر شخصی که وارد سیاست شد سعی می‌کنه از نظر خود به زیباترین شکل ممکن برقصه، همان ضرب‌المثل معروف ما ایرانی‌ها: 
هیچ ماست بندی نمیگه ماست من ترشه.

کارنامه
بخاطرِ پیچیدگیِ بی دلیل و کسالت‌آور بودن کتاب یک ستاره، برای شعارهای پوچ و بی‌محتوای به ظاهر قشنگ یک ستاره، برخلافِ نظرِ اکثرِ ریویوهایی که از دوستانم که کتاب را خوانده‌اند خواندم برای یکطرفه به قاضی رفتن نویسنده هم یک ستاره از کتاب کم می‌کنم چون یقین دارم همین خانم هانا آرنت(نویسنده‌ی کتاب) اگر در جایگاهِ دادستان بود چه خشتک‌ها می‌درید و اگر در جایگاهِ مستشاران و یا ریاست دادگاه بود چه بسا حکمِ سنگین‌تری صادر می‌کرد و نهایتا دو ستاره آن‌هم به دلیلِ وقتی‌که به جهت جمع‌آوری داده‌ها و نگارش کتاب اختصاص داده بود منظور می‌کنم و من به شخصه خواندنِ این کتاب را به هیچکس پیشنهاد نخواهم کرد.

ارسال نظر

نام:*
ایمیل:*
متن نظر:
کد را وارد کنید: *
عکس خوانده نمی‌شود