آنا کارنینا اثر لئو تولستوی
"انکار واقعیت، جواب مسئله نیست."
سیاههی خود را با جملهای از کتاب آغاز کردم،
در اینکه آناکارنینا یکی از شاهکارهای ادبیات روسیه و جهان محسوب می گردد هیچ شکی وجود ندارد اما به عهدی که از روز پیوستنم به گودریدز با خود بستم، وفادارم و نتوانستم واقعیتی که به هنگام خواندن این کتاب تجربه کردم را انکار کنم.
باباطاهر عریان فرمودهاند:
"یکی درد و یکی درمان پسندد
یکی وصل و یکی هجران پسندد
من از درمان و درد و وصل و هجران
پسندم آنچه را جانان پسندد"
بله، سلایق ما آدمها متفاوت است و قرار نیست اگر نیمی از دنیا حتی اکثریت مطلق کتابی را مورد اقبال خود قرار دهند، مورد پسند و اقبال باقیماندگان قرار گیرد.
آشنایی من با عنوان کتاب بر میگردد به فرمایشات «هاروکی موراکامی» عزیز و نویسندهی مورد علاقهام و آنقدر در داستانهایش من را به این کتاب لینک کرد تا به سراغش آمدم اما...
یک کلام ختم کلام خوشم نیامد!
در گذشتهای نه چندان دور نخست به پیشنهاد یکی از دوستان عزیزم، فیلم اقتباسی این کتاب را تماشا کردم و حال میتوانم تایید کنم که فیلم کاملا منطبق و استوار بر کتاب ساخته شده بود و حقیقتا همانطور که بارها عرض کردهام عاشق آن فیلم بود و با همان عشق روزها روز بعد به سراغ خواندن کتاب آمدم.
کتاب از همان ابتدا با اطنابهای آقای تولستوی آغاز گردید، البته خاطرنشان می کنم که من به هیچوجه از اطناب فراری نیستم همانطور که از اطنابهای عالیجناب فردوسی که از نوع مقبول بود فقط و فقط و فقط لذت میبردم چون آن اطناب ها به هیچوجه موجب کسالت من نمیگردید و همچنین شناسنامه و مهر ادبی ایشان در شاهنامه محسوب میگشت و یا در رمانِ «عشق در زمان وبا» اثر نویسندهي مورد علاقهام «گابریل گارسیا مارکز» اطنابهای دیوانهکننده و به هم پیوستهی او از نوع التذاذ بود که در وصف معشوق به زیبایی هرچه تمامتر بیان شده بود و من را میخکوب خود کرده بود اما در این رمان از همان ابتدای داستان نگرانی خود را بیان کردم که ممکن است در روزهای بعد، از خواندن کتاب لذت نبرم و شد آنچه که پیشبینی کرده بودم!
برای حقیر اطنابهای تولستوی پوچ و بیارزش بود و در ادبیات از نوع تطویل یعنی اطنابی که من را سراسر دچار تجربهی پوچی، پریشانی، خستگی و کسالت کرد!
با ذکر این نکته که اعتراف میکنم با جناب تولستوی هیچ دعوای خونی نداشته و ندارم همانطور که پیشتر برای نوول جذاب و خواندنی «مرگ ایوان ایلیچ» پنج ستاره منظور نمودم برای این کتاب تنها دو ستاره آنهم تنها بخاطر هستهی داستان و همچنین فیلمی که عاشق شده بودم منظور میکنم.